per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
3
16
13077
Original Article
ارزیابی ریسک محیطزیستی سد رودبار لرستان در مرحله ساختمانی بهروش تلفیقی تصمیمگیری چند شاخصه و مدل RAM- D
Environmental Risk Assessment of Roodbar Dam of Lorestan in Construction Phase Using an Integrated Method of Multi Attribute Decision Making and RAM-D Model
سید علی جوزی٭
1
سید مسعود منوری
2
هدا خسروانی
3
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
کارشناس ارشد علوم محیطزیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران
هدف از انجام این تحقیق ارزیابی ریسک سد رودبار لرستان بهروش تلفیقی تصمیمگیری چندشاخصه و مدل RAM-D است. فهرستی از عوامل ریسکهای محیطزیستی تهیه شد و در قالب پرسشنامه در اختیار کارشناسان حوزه سد و محیطزیست قرار گرفت و در نتیجه تعداد 33 عامل ریسک شناسایی شد. نتایج حاصل از پرسشنامهها با روش TOPSIS مورد تجزیه و تحلیل و اولویتبندی قرار گرفت و سه ریسک تأثیر بر منظر و گردشگری، دفع ضایعات و تأثیر بر زیستگاهها بهترتیب با امتیازهای 739/0، 667/0، 66/0 مهمترین ریسکها در این روش بهدست آمدند. سپس بهروش AHP ارزیابی و اولویتبندی ریسکها در 6 گروه ریسک براساس شدت و احتمال وقوع با نرمافزار Expert Choice صورت گرفت. در مرحله بعد با توجه بهتفاوت نتایج حاصل از دو روش TOPSIS و AHP به کمک روشهای ادغام، نتایج حاصل با هم تلفیق شده و در آخر تعداد 10 ریسک برای سد رودبار لرستان در فاز ساختمانی بهدست آمد. سپس با کمک روش RAM-D این ریسکها ارزیابی شدند و تغییر کاربری اراضی، تأثیر بر زیستگاهها و تأثیر بر آبزیان حوضه سد به ترتیب با امتیازهای 9، 75/6، 5/4 از مهمترین ریسکهای سد رودبار لرستان در فاز ساختمانی بهدست آمدند. این ریسکها در اثر از بین بردن گونههای بلوط منطقه و تغییر کاربری عمده منطقه و اثر فعالیتهای فاز ساختمانی ساخت سد بر روی رودخانه رودبار به وجود میآیند. مهمترین اقدام اصلاحی برای کاهش ریسکهای مرحله ساختمانی، جلوگیری از تبدیل اراضی در حوضه آبریز سد است.
The current study aims at assessing the risks of Roodbar Dam using Multi Attribute Decision Making and RAM-D Model. First, a list of environmental risks was provided and placed at disposal of experts who are aware in the fields of dam and environment. Consequently, 33 risk factors were identified. The results of the questionnaire were analyzed and prioritized using TOPSIS Method. Based on the noted method, three risks including impact on landscape and tourism, waste disposal and impact on habitats which obtained the scores equal to 0.739, 0.667 and 0.66 respectively were considered the most important risks. Afterwards, by means of AHP Method and Expert choice Software, the risks were assessed and analyzed in the form of 6 risk groups based on the intensity and probability of occurrence. At the next step, considering the varied results between the methods; TOPSIS and AHP, the results were unified using the integrated methods. Finally, 10 risks were determined for Roodbar Dam in construction phase. Then, by means of RAM-D the risks were assessed. Based on the results of the method, land use change, impact on habitats and influence on aquatics with the scores of 9, 6.75 and 4.5 were determined the most signification risks of Roodbar Dam in construction phase. The risks are consequences of the destruction of the forest cover of oak species, the change of the main land use in the area and the activities of the construction phase of dam on Roodbar River. At the end, to mitigate the obtained risks, managerial and corrective measures were recommended.
https://www.iraneiap.ir/article_13077_9b30c37dc5583282955aa46854358e10.pdf
ارزیابی ریسک محیطزیستی
فاز ساختمانی
روشهای تصمیمگیری چندشاخصه
سد رودبار لرستان
روش ارزیابی ریسک سدها ((RAM-D
Environmental risk assessment
Construction phase
Multi attribute decision making
Roodbar
Lorestan
Risk Assessment Method of Dam (RAM-D)
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
17
26
13078
Original Article
ارزیابی و تعیین کیفی آبهای زیرزمینی (مطالعه موردی: علیآبادکتول)
Evaluation and Determination of Underground Water Quality
(Case study: Ali Bad katoul)
قاسم رجایی
1
علیرضا پورخباز٭
2
اصغر نعیمی
3
حمیدرضا پورخباز
4
دانشجوی کارشناسی ارشد محیطزیست دانشگاه بیرجند
استادیار گروه محیطزیست دانشگاه بیرجند
مربی گروه شیلات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استادیار گروه محیطزیست دانشگاه صنعتی بهبهان
آبهای زیرزمینی از مهمترین منابع آبی برای تأمین آب شرب شهرها، روستاها و آبیاری کشاورزی در ایران محسوب میشوند. آب تهیه شده از این منابع باید از نظر بهداشتی کاملاً خالص و مواد محلول و عناصر آن کم باشد. هدف از این بررسی تعیین کیفیت فیزیکی- شیمیایی و غلظت فلزاتسنگین و مقایسه آن با استانداردهای ملی و بینالمللی است. برای بررسی وضعیت مشخصههای فیزیکی- شیمیایی از دوازده حلقه چاهعمیق و برای تعیین غلظت فلزات سنگین از 6 حلقه چاه عمیق در پاییز و بهار نمونهبرداری صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که اختلاف آماری معنیداری بین مشخصههای فیزیکی شیمیایی و فلزات سنگین با مقادیر استاندارد ملی و جهانی وجود ندارد، با وجود این میزان نیترات منطقه در گروه آبهایی با آلودگی کم قرار میگیرد. براساس نمودار پایپر، نوع آب غالب در منطقه بیکربنات کلسیم (Ca-HCO3) مشخص شد. بر اساس نمودار ویلکوکس، میانگین نسبتجذبسدیم و درصد سدیم آبهای منطقه نشان میدهد که به استثنای یک چاه در سایر چاهها مشکلی برای آبیاری وجود ندارد.
Groundwater is the most important water sources for cities, villages and agricultural irrigation. The purpose of this study, is the determination of physical-chemical parameters and heavy metal level in ground water samples which collected from Aliabad Katoul area and compared with national and international standards. For physical-chemical factors and heavy metals concentration, samples were selected from dozen and six deep wells respectively, at two seasons’ autumn and spring. The results show that there is no significant difference between the parameters of physical- chemical and heavy metals concentration in comparison with national and international standards. Also, the nitrate level was with low pollution in regional waters. According to piper diagram, the dominant water type was considered bicarbonate calcium (Ca-HCo3). Based on Wilcox diagram, sodium adsorption ratio and %Na indicated that there is no problem for irrigation in wells except one.
https://www.iraneiap.ir/article_13078_bf2a2ddc3822caa8d1d876f0e48364cd.pdf
آبهای زیرزمینی
فلزات سنگین
مشخصههای فیزیکی- شیمیایی
علیآبادکتول
Groundwater
heavy metals
Physical- chemical parameters
Ali Abad Katoul
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
27
36
13079
Original Article
تدوین برنامه آمایش در راستای توسعه پایدار در حوضه آبخیز چهلچای
Land Use Planning for Sustainable Development of
Chehl -Chai Watershed of Golestan Province
محبوبه رحیمی٭
1
مجید اونق
2
عبدالرسول سلمان ماهینی
3
امیر سعدالدین
4
دانشآموخته کارشناسی ارشد آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استاد گروه آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
دانشیار گروه محیطزیست دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استادیار گروه آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
آمایش سرزمین یگانه راهحل منطقی جلوگیری از بروز مسائل محیطزیستی و دستیابی به توسعه پایدار است. این تحقیق با هدف تدوین برنامه آمایش برای نیل به توسعه پایدار در آبخیز چهلچای انجام شد. با شناسایی منابع اکولوژیک منطقه، نقشهسازی و طبقهبندی آنها با استفاده از مدلهای حرفی (بیانی) طراحی شده برای ایران انجام شد. با ترکیب نقشههای موضوعی و تولید واحدهای نهایی محیطزیستی، توان اکولوژیک برای کاربریهای مرسوم ارزیابی و اولویتبندی کاربریها در هر واحد ارزیابی به روش قیاسی کمی انجام شد. کاربریهای کشاورزی و مرتعداری، آبزیپروری، تفرج متمرکز و حفاظت با هدف افزایش درآمد و جلوگیری از تداخل کاربریهای ناسازگار با در نظر گرفتن شرایط مجاز اکولوژیک ساماندهی شد. نتایج نشان داد که سهم اراضی مناسب کاربریهای جنگلداری، کشاورزی و مرتعداری، آبزیپروری، تفرج متمرکز و گسترده، توسعه سکونتگاهی و حفاظت به ترتیب 29/64، 57/5، 24/0، 01/1، 41/15، 75/6 و 72/6 درصد است. میزان انطباق نقشه آمایش و کاربری فعلی با استفاده از شاخص کاپا 18/0 برآورد شد که نشاندهنده تطابق بسیار پایین است.
Land use planning is the only rational way to avoid environmental crisis and attain sustainable development. The aim of this study is to develop a land use plan for sustainable development in the Chehl-Chai watershed in Golestan province. With the identification of the ecological resources in the watershed, using word national land use planning models, which is calibrated for Iran, land use mapping and classification were conducted. The environmental units map was overlayed with several thematic maps to obtain ecological capability for conventional land uses. Priority setting was then carried out by comparative- quantitative method to choose more suitable alternatives in the assessment units. In order to increase income and decrease conflicts between agriculture and range management, aquaculture, indoor recreation, and conservation alternatives, the land use allocation was finalized based on their acceptable ecological conditions. The results show that according to the capability models, land allocation to forestry, agriculture and range management, aquaculture, outdoor recreation, residential development and conservation is at a percentage of 64.29%, 5.57%, 0.24%, 1.01%, 15.41%, 6.75% and 6.72%, respectively. The Kappa index was then used to estimate the conformity of the future and the current land uses; the index calculated to be 0.18 which shows slight agreement between the two
https://www.iraneiap.ir/article_13079_0728e0928a5f5e88ed64b3531af35a25.pdf
آمایش سرزمین
توان اکولوژیک
سامانه اطلاعات جغرافیایی
آبخیز چهلچای
Land Use Planning
Ecological capability
Geographical information system
The Chehl- Chai watershed
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
37
44
13080
Original Article
آگاهی محیطزیستی معلمان مقطع راهنمایی تحصیلی شهر اصفهان
Environmental Awareness Among Isfahan
Middel School Teachers
زینب رفیعی٭
1
منصوره ملکیان
2
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته محیطزیست، دانشگاه صنعتی اصفهان
عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان
رشد روزافزون جمعیت انسان و به دنبال آن شدت گرفتن بحرانهای محیطزیستی نیاز به تغییر نگرش و رفتار مردم از طریق آموزش محیطزیست را اجتنابناپذیر ساخته است. آموزش محیطزیست روشی برای ترویج دانش، فهم، ارزشها، طرز فکر، مهارت، توانایی و آگاهی در بین افراد و گروههای اجتماعی در زمینه محیطزیست و حفاظت از آن است. در این مطالعه، میزان آگاهیهای معلمان علوم و حرفه و فن در نواحی ۲، ۳ ، ۴ و ۵ شهر اصفهان و ارتباط آن با جنسیت، درس مورد تدریس، سابقه و تحصیلات با استفاده از پرسشنامه بررسی شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد حدود 12% معلمان مدارس شهر اصفهان از لحاظ آگاهی محیطزیستی در سطح ضعیف، 86% پاسخگویان در سطح متوسط و 2% در سطح خوب قرار دارند. تفاوتهای معنیداری (05/0>P) در میزان آگاهی محیطزیستی معلمان در ارتباط با میزان تحصیلات و در بین گروههای مختلف سؤالات مشاهده شد اما آگاهی محیطزیستی معلمان با جنسیت، درس مورد تدریس و سابقه، تفاوت معنیداری را نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان داد میزان آگاهی زنان در مورد مسائل محیطزیستی و اطلاعات محلی بیشتر از مردان و میزان آگاهی مردان در زمینه اطلاعات اکوسیستمی بیشتر است. افزون بر آن بیشتر معلمان از روزنامهها و مجلات بهعنوان وسایل کمک آموزشی استفاده میکنند و کتابهای کمک درسی، اینترنت و سفرهای آموزشی بهترتیب از کاربرد کمتری برخوردارند.
Rapid growth of human populations and increasing environmental problems have made it necessary to change people’s attitude and behavior through environmental education. Environmental education is a way of creating knowledge, understanding, values, attitudes, skills, abilities and awareness among individuals and social groups towards environment and environmental protection. The current study aimed to investigate environmental awareness among Isfahan school teachers in relation to gender, teaching subject, experience and education, using questionnaire. Results showed that about 12% of teachers had a low environmental awareness, while 86% had average, 2% good and zero percent had high level of environmental awareness. Significant differences (p<0.05) were found in relation to education and question groups. However, no significant difference was observed in relation to gender, teaching subject and experience. Results also showed that women had higher awareness on environmental problems and local environment issues, while awareness of men was higher on ecosystems. In addition, most teachers used newspapers and local magazine as educational means, supplementary books, internet and field trips were less popular among school teachers.
https://www.iraneiap.ir/article_13080_25f08cba8c9057e9005ee4a3e3858f24.pdf
آگاهی محیطزیستی
سابقه
تحصیلات
جنسیت
مقطع راهنمایی
Environmental awareness
experience
Educational level
Gender
Middle School
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
45
56
13081
Original Article
طبقهبندی آبشناختی تالابهای بینالمللی ایران و دستهبندی آسیبپذیری آنها
A Hydrological Classification of International Wetlands of Iran
عبدالرسول سلمان ماهینی٭
1
سیما سفیـدیان
2
دانشیار گروه محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
دانشجوی کارشناسی ارشد محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
فعالیتهای انسان، آسیبپذیری تالابها را افزایش داده است. بیشتر تهدیدات تالابها در طبیعت ریشه آبشناختی دارند. تالابها را میتوان به روشهای گوناگونی بر اساس اکولوژی، آبشناسی، زمینشناسی و نیز اقلیم طبقهبندی کرد. آگاهی نسبت به آبشناسی تالاب و تأثیر بالقوه هر فعالیت بر روی سطح سفره آب زیرزمینی برای ارزیابی آثار محیطزیستی ضروری است. برای ارزیابی آسیبپذیری آبشناختی تالاب از فعالیتهای انسانی، طرح طبقهبندی مورد نظر قرار گرفته است. در طبقهبندی تالاب به روش Gilvear and McInnes ، هر طبقه میتواند میزان آسیبپذیری آبشناختی تالابها را نشان دهد. در این مقاله، تالابهای بینالمللی ایران به کمک آسیبپذیری آبشناختی آنها مورد ارزیابی کلی قرار گرفته است. از آنجایی که این طبقهبندی برای تالابهای داخلی مطرح شده است و در کشور ما تالابهای ساحلی/ دریایی نیز وجود دارند، سه طبقه جدید متضمن ورود آب دریا نیز معرفی شد. بدینترتیب، طبقه تغذیه شونده از رودخانه (Rheotrophic) 16 تالاب، طبقه تغذیه شونده از آب زیرزمینی (Minerotrophic) یک تالاب، طبقه تغذیه شونده از همه منابع آب (Omnitrophic) 3 تالاب، طبقه دریایی (Marine) 2 تالاب و طبقات ترکیبی دریایی- رودخانهای Rheotrophic)-(Marine 4 تالاب و رودخانهای- دریایی Marine)-(Rheotrophic 3 تالاب را از مجموعه 24 تالاب بینالمللی ایران به خود اختصاص دادهاند. تالابهای منحصراً تغذیه شونده از بارش (Ombrotrophic) کمتر متوجه تهدیدها و آلودگیها هستند. تالابهای Rheotrophic به تمام فعالیتهای توسعهای و آلودگیهای آب به جز استخراج آب زیرزمینی از مناطق اطراف تالاب حساس هستند. تالابهای Minerotrophic بیشترین حساسیت را به آلودگی ناشی از باران اسیدی، تغییرات کاربری اراضی، برداشت آب زیرزمینی، تغییر جریان رودخانه و برداشت از آن، معدنکاوی و استخراج معدن دارند و تالابهای Omnitrophic به تمام فعالیتها و آلودگیها حساس هستند.
Human activities have increased the vulnerability of wetlands, most of them relate to water extraction and water course alteration. There are various ecological, hydrological, geological and climatologic methods of wetland classification. To protect and assess the environmental impacts on wetlands efficiently, an awareness of the hydrological condition of the wetlands is necessary. We have reviewed a schema of wetland classification based on Gilver and McIness method in this paper which can be used to assess the hydrological vulnerability of wetlands. The schema has been applied to Iranian wetlands of international importance. As there are other categories of wetlands in Iran not covered by the original method, we have amended the schema to suit Iran's condition. We have identified 16 Rheotrophic, 1 Minerotrophic, 3 Omnitrophic, 2 Marine, and 4 Marine-Rheotrophic, and 3 Rheotrophic-Marine classes of wetlands for Iran of which the last three are introduced for the first time in this paper. Ombrotrophic wetlands are less vulnerable, while Rheotrophic wetlands are vulnerable to most of the threats with the exception of the underground water extraction. Minerotrophic wetlands are most vulnerable to acid rain, land use conversion, water extraction, and river course alteration and mining. Omnitrophic wetlands are vulnerable to all sources of threats
https://www.iraneiap.ir/article_13081_9c3a0e1d9f9ef2aaab9b806fcfe45601.pdf
طبقهبندی تالابها
آبشناختی تالاب
مدیریت تالاب
آسیبپذیری تالابها
تالابهای بینالمللی ایران
Wetland classification
Wetland hydrology
Management
vulnerability
Iran
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
57
64
13082
Original Article
ارزیابی LC50فلزات سنگین روی، مس و جیوه در ماهی گامبوزیا (Gambusia holbrooki)
Assessment of the LC50 of Cu, Zn & Hg Heavy Metals in
Gambusia Fish (Gambusia Holbrooki)
واحد کیانی٭
1
مهرداد فرهنگی
2
نعمتالله خراسانی
3
زنده یاد محمّد ابراهیمپور کاسمانی
4
دانشجوی کارشناسی ارشد محیطزیست، دانشگاه تهران
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
استاد دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تهران
استادیار دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند
برخی از فلزات سنگین در غلظتهای پایین ضروریاند؛ امّا در اغلب موارد دارای آثار سمی هستند و با تجمع در اندامهای مختلف موجودات آبزی باعث آسیب دیدن بافتها و اختلال در رشد و تکثیر آنها میشوند. هدف از این پژوهش بررسی میزان سمی بودن فلزات سنگین روی، مس و جیوه در محیط آبی باسختی 350 میلیگرم در لیتر کربنات کلسیم در ماهی گامبوزیا (Gambusia holbrooki) است. آزمایشهایی در قالب طرحی کاملاً تصادفی به وسیله روی، مس و جیوه به ترتیب با 5، 5 و 6 تیمار و هر کدام در 3 تکرار انجام شدند. تحقیق در این پژوهش به شیوه آزمایشگاهی- تحلیلی صورت گرفت. افزایش غلظت کلرید مس از 31/0 به 62/0 میلیگرم در لیتر، افزایش غلظت سولفات روی از 100 به 120 میلیگرم در لیتر و افزایش غلظت کلرید جیوه از 25/0 به 5/0 میلیگرم در لیتر بهعنوان محدوده بحرانی تعیین و در واقع بیشترین حساسیت (از نظر سمی بودن) در این محدوده مشاهده شد. بیشترین مرگ و میر در 24 ساعت اول روی داد که این مسئله مبین آثار حاد عناصر مورد مطالعه است. مقادیر LC50 تعیین شده نشان داد که در بین فلزات روی، مس و جیوه بیشترین سمی بودن به ترتیب مربوط به جیوه، بعد از آن مس و سرانجام روی بود.
Some of the heavy mental are needed at low concentration levels, however in some occasions they induce toxic effects on aquatic animals through accumulation in different organs leading to tissue damage and interfering with normal growth and reproduction. The aim of this study was to estimate the toxicity effects of zinc, copper and mercury on Gambusia fish (Gambusia holbrooki) in 350 mg/LCaco3 water hardness. The experimental design was completely randomizes using Zn, Cu & Hg in 5, 5 and 6 treatments in tri replicates respectively. The research method was as experimental-analysis. Results showed that 20 unit increase in water hardness (from 25 to 350 mg/L), led to 40 units decline in Cu toxicity during 96 h in G. holbrooki. Critical limits were determined as: 0.31 to 0.62 mg/L for Cucl2, 100 to 120 mg/L for Znso4 and 0.25 to 0.5 mg/L for Hgcl2, respectively. Indeed the highest sensitivity (in terms of toxicity) was observed in these ranges. The highest mortality rate observed in the first 24 hour which indicates the serious effects of these elements on fish health. Considering LC50 recorded in this experiment, it can be concluded that the highest rate of toxicity belonged to mercury, copper and zinc; respectively
https://www.iraneiap.ir/article_13082_dc4f134fb0fb3db0e490e89fda09fac9.pdf
روی
مس
جیوه
ماهی گامبوزیا
LC50
سمی بودن
Zn
Cu
Hg
Gambusia holbrooki
LC50
Toxicity
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
65
74
13083
Original Article
بررسی و اندازهگیری فلزات سنگین نیکل، سرب، مس، منگنز، روی، کادمیوم و وانادیوم در سبزیهای خوراکی جنوب پالایشگاه تهران
The Survey and Measurement of Ni, Pb, Cu, Mn, Zn, Cd
and V Content in Green Vegetables of South Area of
Tehran Refinery
جواد کاظمزاده خویی
1
اعظم سادات نوری٭
2
، نیما پورنگ
3
محمد علیزاده
4
حسین قریشی
5
امین پاداش
6
دانشجوی دکترای دانشگاه دولتی باکو، دانشکده زیستشناسی، گروه میکروبیولوژی
دانشجوی دکترای گروه علوم گیاهی، دانشکده علومزیستی، دانشگاه تربیت مدرس کارشناس مرکز مهندسی محیطزیست، جهاد دانشگاهی صنعتی شریف
هیأت علمی موسسه تحقیقات شیلات ایران
مدیر پسماند دفتر آب و خاک اداره محیطزیست استان تهران
ارزیاب انجمن مدیریت سبز ایران
کارشناس مرکز مهندسی محیطزیست، جهاد دانشگاهی صنعتی شریف
امروزه یکی از بحرانیترین مسائل در زمینه آلودگی آب و خاک، مسئله آلودگی ناشی از ترکیبات نفتی است. مناطق نفتخیز از جنبههای مختلف طی مراحل استخراج تا انتقال و پالایش در معرض این آلودگی هستند. از جمله این مناطق، جنوب شرقی تهران است که دارای اراضی وسیع کشاورزی است و در معرض عوامل آلودهکننده مختلف از جمله پالایشگاه تهران، خطوط انتقال نفت، پساب شهری، فعالیتهای صنعتی و جامعه ساکن منطقه قرار دارد. از آنجایی که گیاهان زراعی کشتشده در این منطقه نیاز مناطق وسیعی از شهرهای مجاور از جمله تهران را برآورده میکند، به منظور بررسی میزان آلودگی این گیاهان پس از نمونهبرداری، غلظت عناصر سنگین نیکل، وانادیوم، کروم، کادمیوم، منگنز، سرب و روی آنها سنجش شد. اطلاعات و مقادیر کمی آلایندهها، براساس روشهای آماری و با نرمافزارهای SPSS و MVSP مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. براساس نتایج بهدستآمده و مقایسه با استانداردهای موجود، همه گیاهان دارای مقادیر متفاوتی از فلزات بودند و از 14 گونه گیاهی مطالعه شده، گیاه پیاز بالاترین محتوای اغلب فلزات را نشان داد. نتایج حاصل از این مطالعه انباشتگی مقادیر بالای فلزات را نسبت به مطالعات مشابه نشان میدهد. بالا بودن غلظت فلزات سنگین سرب و نیکل که بهعنوان شاخص آلودگی نفتی شناخته میشود، مبین وجود آلودگی نفتی در منطقه است.
Oil pollution is one of the most critical soil and water pollutant. Areas which are subjected to oil industry may have this kind of pollution by different ways such as extraction, transformation and refining. The example of these areas is south east of Tehran refinery which is surrounded by agricultural fields and are subjected by pollution via Tehran refinery, oil transforming lines, waste water and industrial activities. Since the crops from this area is providing the needs of neighbor cities like Tehran, to realize their oil pollution, the content of some heavy metals like Ni, V, Cu, Cd, Zn, Pb and Mn has been measured. The results analyzed by analytical method include SPSS and MVSP. Finally the relation between elements and pollution has been recognized. The result of this survey showed the high heavy metal content in most plants which were higher than similar research. Onion had the highest amount of most heavy metals. Ni and Pd content were high in plants which are indicator of oil pollution.
https://www.iraneiap.ir/article_13083_bf418dbe9e900288242d2407da8a0578.pdf
آلودگی نفتی
پالایشگاه تهران
فلزات سنگین
گیاهان
heavy metals
Oil Pollution
plants
Tehran refinery
per
انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
پژوهش های محیط زیست
2008-9597
2008-9590
2013-01-01
3
6
75
81
13084
Original Article
بررسی مشخصههای جمعیتی، الگوی اجتماعی و علل کاهش جمعیت آهو (Gazella Subgutturosa) در منطقه حفاظت شده کالمند- بهادران یزد
Investigation on Population Characteristics, Association Patterns and Decreasing of Gazella Subgutturosa Population in
Kalmand– Bahadoran Protected Area in Yazd province
حسن اکبری٭
1
اعظم حبیبیپور
2
روحالله زارع خورمیزی
3
کارشناس ارشد محیط زیست، اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد
کارشناس ارشد منابع طبیعی، اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد
کارشناس محیط زیست، اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد
مطالعه مشخصههای جمعیتی حیات وحش می تواند نیروی رشد آتی آن جمعیت و تأثیرگذاری عوامل محیطی و انسانی دخیل در کاهش جمعیت ها را آشکار سازد. با توجه به روند نزولی جمعیت آهو طی چند دهه اخیر هرگونه برنامهریزی برای مدیریت گونه و کنترل عوامل مؤثر در کاهش جمعیت مستلزم بررسی و شناسایی علل اصلی کاهش جمعیت این گونه در زیستگاههای فعلی آن است. در این مطالعه ضمن بررسی مشخصههای جمعیتی و الگوی اجتماعی آهو در منطقه حفاظت شده کالمند- بهادران طی یک دوره یک ساله، علل کاهش جمعیت این گونه بررسی شد. بدینمنظور مشخصههای مؤثر بر رشد جمعیت نظیر نرخ زایش و نرخ تلفات از طریق نمونهبرداری طی چهار فصل محاسبه شدند. همچنین از فرم ثبت تلفات گونه، برای تعیین مهمترین دلایل مرگ و میر آهوان بالغ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد نرخ زایش آهو، 02/24 درصد بوده است. تعداد نوزاد به ازای هر ماده 7/0 و نرخ ماندگاری برهها در سال اول زندگی برابر 31/30 درصد برآورد شد. نرخ تلفات در دوره یک ساله، 2/28 درصد و مهمترین علل تلفات آهوان بالغ به ترتیب شکار غیر مجاز و حمله سگهای ولگرد بودند. نرخ رشد (یک ساله)، معادل 13/4- درصد برآورد شد. متوسط اندازه گروه های آهو در منطقه حفاظت شده کالمند بهادران 1/7 (n=161, SE= 0.54) و بزرگترین گروهها در فصل زمستان دیده شدند. نسبت جنسی آهوان 38 به 62 (نر به ماده) برآورد شد (n=1136) و به طور متوسط در هر گروه 97/1 راس آهوی نر (SE= 0.24 n=161,) وجود داشت.
In the recent decades Goittred Gazelle populations has had a downward trend. So it is necessary to identify effective factors on its population. A study was conducted toinvestigate population characteristics and association patterns of Goittred Gazelle (Gazella subgutturosa) in Kalmand– Bahadoran protected area during one year. Affected parameters on population growth such as natality and mortality rates were calculated via sampling during 4 seasons. We also designed spatial logging forms to determine the mortality of the species during a year and to determine the most important reasons of adult gazelle's death. The results of the study showed that gazelle natality rate was 24.02 %. Fertility rate of gazelles was 70 percent and survival rate of lambs was 30.31 percent. Death rate in a year was 28.2 percent and the most important reasons of the adult gazelles death were irregular hunting and free- roaming dogs. Growth rate of the population in a year was- 4.13 percent. Mean groups size of gazelle was 7.1 (n = 161, SE= 0.54) and the largest group was seen in the winter. Gazelles sex ratio (male: female) was estimated 1: 2.14 (n = 1136). The outcome of this research implies that inspite of the improvements in management affairs during these years the sinking process of gazelle's growth was growing up and the populution of them dropped down even to the lower point than the minimum viablepopulation.
https://www.iraneiap.ir/article_13084_2083c66eb33effa26fec1bfcf408de35.pdf
رشد جمعیت
آهو
منطقه حفاظت شده کالمند– بهادران
نرخ تلفات
population growth
Gazella subgutturosa
Kalmand- Bahadoram protected area
Mortality rate