انجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Editor''''''''''''''''s noteسخن سردبیر11127944FAنغمه مبرقعیدانشیار پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-2922-3078Journal Article20200814< p dir="RTL">دغدغه تامین آب برای مناطق مختلف کشور از دیر باز وجود داشته است و در سالهای اخیر پروژههای مختلف انتقال آب بین حوضهای سعی در حل این بحران و کاهش این دغدغه داشته است. قرار گرفتن بخش عمدهای از کشور در اقلیم خشک و نیمهخشک، برخورداری از متوسط بارش حدود یک سوم میانگین جهانی و تفاوت چشمگیر در برخورداری از منابع آب در حوضههای آبخیز ششگانه درجه یک کشور، همواره کششی برای انتقال آب از حوضههای پیرامونی به حوضه میانی یا همان فلات مرکزی را ایجاد نموده است. آب انتقال یافته میتواند گونههای مختلفی مانند آب شیرین، آب شور و یا آب شیرین شده با آب شیرینکنها را شامل شود که هر یک میتواند تبعات محیطزیستی چشمگیری را در مبدا و مقصد به دنبال داشته باشد. در ماههای اخیر بحث انتقال آب شیرین شده از سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر به فلات مرکزی شدت بیشتری یافته و در برخی موارد نیز با آغاز عملیات اجرایی همراه بوده است. در این میان سوال بزرگی که در ذهن شکل میگیرد این است که آیا خسارت وارده به محیطزیست در اخذ تصمیم نهایی در انتخاب روش تامین آب نقشی داشته است؟ آیا ارزیابیهای محیطزیستی در سطح پروژه که بعضا به گونهای ناکارآمد و غیرقابل اعتماد (در برخی موارد حتی پس از آغاز عملیات اجرایی!) صورت میگیرد تاب و توان کنترل اثرات سنگین وارده بر محیطزیست را داراست؟ آیا راهکارهای غیرسازهای افزایش بهرهوری مصرف آب در بخشهای مختلف، به ویژه کاربری کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب کشور، از کفایت لازم برای تامین کسری موجود برخوردار نبوده است؟ متاسفانه اینها سوالاتی است که اغلب در زمینه طرحهای انتقال آب در کشور بی پاسخ مانده است و لازم است مسئولین، کارشناسان و دستاندرکاران تامین آب کشور به آن بیاندیشند. هرگونه شتابزدگی و اخذ تصمیمات غیرکارشناسانه در حل مشکلات امروز، آیندگان را وادار به پرداخت تاوانی سخت در سالهای آتی خواهد نمود. به نظر میرسد نبود طرحهای کلانی همچون آمایش ملی در کشور امکان بروز خطا در این زمینه را تشدید مینماید. امید است در آیندهای نزدیک با تصویب سند ملی آمایش سرزمین بتوان تا حدی از اثرات طرحهای کلان، شتابزده و مخرب انتقال آب بر محیطزیست کشور پیشگیری نمود. < p dir="RTL">دغدغه تامین آب برای مناطق مختلف کشور از دیر باز وجود داشته است و در سالهای اخیر پروژههای مختلف انتقال آب بین حوضهای سعی در حل این بحران و کاهش این دغدغه داشته است. قرار گرفتن بخش عمدهای از کشور در اقلیم خشک و نیمهخشک، برخورداری از متوسط بارش حدود یک سوم میانگین جهانی و تفاوت چشمگیر در برخورداری از منابع آب در حوضههای آبخیز ششگانه درجه یک کشور، همواره کششی برای انتقال آب از حوضههای پیرامونی به حوضه میانی یا همان فلات مرکزی را ایجاد نموده است. آب انتقال یافته میتواند گونههای مختلفی مانند آب شیرین، آب شور و یا آب شیرین شده با آب شیرینکنها را شامل شود که هر یک میتواند تبعات محیطزیستی چشمگیری را در مبدا و مقصد به دنبال داشته باشد. در ماههای اخیر بحث انتقال آب شیرین شده از سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر به فلات مرکزی شدت بیشتری یافته و در برخی موارد نیز با آغاز عملیات اجرایی همراه بوده است. در این میان سوال بزرگی که در ذهن شکل میگیرد این است که آیا خسارت وارده به محیطزیست در اخذ تصمیم نهایی در انتخاب روش تامین آب نقشی داشته است؟ آیا ارزیابیهای محیطزیستی در سطح پروژه که بعضا به گونهای ناکارآمد و غیرقابل اعتماد (در برخی موارد حتی پس از آغاز عملیات اجرایی!) صورت میگیرد تاب و توان کنترل اثرات سنگین وارده بر محیطزیست را داراست؟ آیا راهکارهای غیرسازهای افزایش بهرهوری مصرف آب در بخشهای مختلف، به ویژه کاربری کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب کشور، از کفایت لازم برای تامین کسری موجود برخوردار نبوده است؟ متاسفانه اینها سوالاتی است که اغلب در زمینه طرحهای انتقال آب در کشور بی پاسخ مانده است و لازم است مسئولین، کارشناسان و دستاندرکاران تامین آب کشور به آن بیاندیشند. هرگونه شتابزدگی و اخذ تصمیمات غیرکارشناسانه در حل مشکلات امروز، آیندگان را وادار به پرداخت تاوانی سخت در سالهای آتی خواهد نمود. به نظر میرسد نبود طرحهای کلانی همچون آمایش ملی در کشور امکان بروز خطا در این زمینه را تشدید مینماید. امید است در آیندهای نزدیک با تصویب سند ملی آمایش سرزمین بتوان تا حدی از اثرات طرحهای کلان، شتابزده و مخرب انتقال آب بر محیطزیست کشور پیشگیری نمود. https://www.iraneiap.ir/article_127944_08cfa6f75a1738f191ac6ea22b9dbbd4.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Quantifying the Soil Erosion Control Ecosystem Service Under Climate Change in Gorganroud Watershedکمیسازی خدمت اکوسیستمی کنترل فرسایش تحت تاثیر تغییر اقلیم در حوضه آبخیز گرگانرود316125440FAزهرا اسدالهیگروه محیطزیست و شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآبادمحمدصادق نوروزی نظرگروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانJournal Article20191111By intensifing environment degradation as a result of increasing demand for ecosystem services, ecosystems will not be able to provide essential services for human communities in the near future. Therefore, it is essential to predict the effects of ecosystem change on service supply through modeling process. Hydrological models such as Soil and Water Assessment Tool (SWAT) have been proposed as robust tools for quantifying the ecosystem services in watersheds. Gorganrood watershed is one of the most important watersheds in the North of Iran which is highly affected by agricultural activities. In recent years, climate change, drought and human activities such as landuse change and deforestation have affected the potential of ecosystems in soil retention in Gorganroud watershed. Therefore, this study aimed to quantify soil erosion regulation ecosystem service under climate change using SWAT hydrological model. To achieve this purpose, after simulating monthly discharge and sediment in Arc SWAT, SUFI-2 algorithm was used to perform the combined calibration and uncertainty analysis process for 1976-1990. The model was then validated for 1991-1994. Values of NS= 0.7 and NS=0.64 indicate the satisfactory and good performance of SWAT model in simulating monthly discharge and sediment, respectively. Finally, the Erosion Control Index (ECI) was spatially quantified and mapped. The results show that the delivery level of erosion control service is severely affected by climate change. This research also shows that SWAT model can be used as a valueable tool for quantification of hydrological ecosystem services. However, further analysis is required after simulation.با تشدید تخریب محیطزیست در نتیجه تقاضای روزافزون خدمات اکوسیستمی، اکوسیستمها در آیندهای نزدیک قادر به تامین خدمات ضروری جوامع انسانی نخواهند بود. بنابراین، پیشبینی اثرات تغییر اکوسیستم بر عرضه خدمات با فرایند مدلسازی امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. در این میان مدلهای هیدرولوژیک از جمله SWAT به عنوان ابزاری برای کمک به تخمین خدمات اکوسیستم در حوضههای آبخیز پیشنهاد شدهاند. در سالهای اخیر تغییر اقلیم، خشکسالی و فعالیتهای انسانی از جمله تغییر کاربری اراضی، اثرات قابل توجهی بر توان اکوسیستمها در حفظ و نگهداشت خاک در حوضه آبخیز گرگانرود گذاشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف به کارگیری مدل هیدرولوژیک SWAT در کمیسازی خدمت اکوسیستمی کنترل فرسایش تحت تاثیر تغییر اقلیم در این حوضه انجام شد. به این منظور بعد از شبیهسازی جریان رودخانه و بار رسوب درگام زمانی ماهانه، از الگوریتم SUFI-2 برای واسنجی و آنالیز عدم قطعیت از 1976 تا 1990 استفاده شد. سپس مدل برای دوره زمانی 1991 تا 1994 اعتبارسنجی شد. حصول مقادیر 7/0NS= و 64/0NS= برای واسنجی جریان و رسوب ماهانه در ایستگاه قزاقلی، نشاندهنده عملکرد رضایتبخش مدل SWAT در برآورد جریان و عملکرد خوب در شبیهسازی رسوب ماهانه است. در ادامه شاخص خدمت اکوسیستمی کنترل فرسایش (ECI) به شکل مکانی کمیسازی شد. نتایج نشان داد که سطح عرضه خدمت مورد نظر بهشدت تحت تاثیر شرایط اقلیمی قرار دارد و با تغییر شرایط بارشی به مقدار قابل توجه تغییر میکند. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که میتوان مدل SWAT را به عنوان ابزاری ارزشمند در کمیسازی خدمات هیدرولوژیک اکوسیستم به کار گرفت، اگرچه نیازمند پردازشهای پسین است.
https://www.iraneiap.ir/article_125440_f973eb2a23ae08504b7c012bd8bba1d9.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Study of Spatial Analysis of Flood Hazard in Khiyav Chay Watershedبررسی تحلیل فضایی خطر سیلاب در حوضه آبخیز خیاوچای1726125442FAعقیل مددیگروه ژئومورفولوژی، دانشگاه محقق اردبیلیالناز پیروزیگروه ژئومورفولوژی، دانشگاه محقق اردبیلیالهام شکرزاده فردگروه آب و هواشناسی، دانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20180227One of the most dangerous natural hazards in the world is the risk of flood. Identification and zoning watershed flood can be effective in managing flood management, controlling and controlling it, and thus reducing its damages. The purpose of the present research is to zonation the khiyav chay basin in terms of potential flood occurrence. In this study, ten factors of the slope, height, precipitation, CN, runoff height, distance from the river, soil, lithology, vegetation, and land use were identified as effective factors for flood formation in the region. Then the layers of information were provided in the GIS environment. Layer weighing was done using the Critical method. The final analysis and modeling were performed using hot spots analysis as a spatial statistics method and the WLC method as a multi-criteria decision-making method. The results of this study showed that elevation, lithology, slope, and precipitation factors have the highest effect on flood formation in study basins with weight coefficients of 0.173, 0/163, 0/139, and 0/133 percent, respectively. Also, according to the results, 11.37, 48.76, and 57.54 square kilometers of the area was located in hot spot classes with a confidence level of 99, 95, and 90 percent. Highly hazardous areas (hot spot areas, with a 99% confidence interval) are mainly located in the city's Meshkinshahr area and then in the hilly and mountainous areas of the region. All in all, the results of the study show that the khiyav chay basin has very high potential in terms of happening flood, so the accomplishment of conservation, watershed, and management works and steps in the area of study is important and necessary.یکی از پرحادثهترین مخاطرات طبیعی دنیا، مخاطرات سیلاب است. شناخت و پهنهبندی سیلابهای حوضههای آبخیز در مدیریت سیلابها، کنترل و مهار آن و در نتیجه در کاهش میزان خسارتهای آن، موثر است. هدف تحقیق حاضر، پهنهبندی حوضهی خیاوچای از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب میباشد. در این مطالعه ابتدا، ده عامل شیب، ارتفاع، بارش، شماره منحنی، ارتفاع رواناب، فاصله از رودخانه، خاک، لیتولوژی، پوششگیاهی و کاربری اراضی، به عنوان عوامل موثر برای ایجاد سیلاب در منطقه شناسایی شدند. سپس لایههای اطلاعاتی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. وزندهی لایهها با استفاده از روش کرتیک انجام شد. تحلیل و مدلسازی نهایی با استفاده از روش تحلیل لکههای داغ به عنوان روش آمار فضایی و نیز روش WLC به عنوان یکی از روشهای تصمیمگیری چند معیاره، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل ارتفاع، لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با ضریب وزنی 173/0، 163/0، 139/0 و 133/0، بیشترین تاثیر را بر ایجاد سیل در حوضهی مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 37/11، 76/48 و 54/57 کیلومترمربع از مساحت محدوده، در طبقات لکه داغ، با ضریب اطمینان 99، 95 و 90 درصد، قرار دارند. مناطق پرخطر (مناطق لکه داغ، با ضریب اطمینان 99 درصد)، به طور عمده در محدودهی شهری مشکینشهر و سپس در مناطق پرشیب و کوهستانی منطقه قرار دارد. به طورکلی نتایج مطالعه نشان داد که حوضه خیاوچای دارای توان بسیار بالا از لحاظ رخداد سیلاب میباشد. بنابراین، انجام اقدامهای حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضهی مورد مطالعه ضروری است.
https://www.iraneiap.ir/article_125442_744a9c26ed756e6b696629ab86394631.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Evaluation of Ecological Vulnerability Using Extended Fuzzy Analytic Hierarchy Process (EFAHP) and Geographic Information System (GIS) (Case Study: of Kerman Province)ارزیابی آسیبپذیری بومشناختی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی توسعهیافته و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: استان کرمان)2742125443FAرضا حسن زادهگروه اکولوژی، پژوهشگاه علوم و تکنولوژی پیشرفته و علوم محیطی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمان0000-0002-4567-4450ندا رحیم پورهیات علمی جهاد دانشگاهی استان کرمانJournal Article20181221This paper explores ecological vulnerability of Kerman province using Extended Fuzzy Analytic Hierarchy Process (EFAHP) for calculating relative importance of criteria and sub-criteria, and Weighted Linear Combination (WLC) method in Geographic Information System (GIS) for combining spatial information. Ecological vulnerability is the degree to which an ecosystem can tolerate changes that caused by nature or human activities. By evaluating this index sensitive and vulnerable areas are identified, therefor those humane activities that can destroy natural ecosystem in these areas must be prevented. This study has been conducted, firstly, by reviewing previous literature for identifying important criteria in evaluating ecological vulnerability, and seven criteria were identified including elevation, slope, aspect, density of vegetation, depth of soil, geology: erodibility of rocks and climate. Based on principles of EFAHP the comparison matrix of these criteria and their sub-criteria were developed, then by interviewing ten experts their relative importance were calculated. The spatial layers of these criteria were prepared in GIS and their relative importance were assigned to them. These layers were combined using WLC method to develop ecological vulnerability map of Kerman province. The results demonstrating high vulnerability in north, north east and east parts of Kerman province with 25.4% and 26.4% of the area in vulnerable and sensitive degree, respectively. These areas have very vulnerable ecosystem and spatial attention needs to be taken into account toward these areas in future development plans of Kerman province by planners and policy makers.
در این مقاله آسیبپذیری بومشناختی استان کرمان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی توسعهیافته برای تعیین درجه ارجحیت معیارها و زیرمعیارها، و روش ترکیب خطی وزندار در سیستم اطلاعات جغرافیایی برای ترکیب اطلاعات مکانی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. آسیبپذیری بومشناختی نشاندهنده درجهای از تحمل اکوسیستم در برابر عوامل محیطی و فعالیتهای فزاینده انسانی است. با ارزیابی این شاخص میتوان نواحی حساس و آسیبپذیر در یک منطقه را شناسایی و از آن دسته از فعالیتهای انسانی که منجر به تخریب اکوسیستمهای طبیعی میشوند جلوگیری نمود. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل و معیارهای تاثیر گذار در آسیبپذیری بومشناختی، تعیین درجه اهمیت هر یک در این فرایند و در نهایت ترکیب این اطلاعات برای تعیین درجه آسیبپذیری نواحی مختلف در استان است. جهت انجام تحقیق ابتدا با مرور تحقیقات گذشته تعداد هفت معیار تاثیر گذار شامل طبقات ارتفاعی، میزان شیب، جهت شیب، تراکم پوشش گیاهی، عمق خاک، فرسایشپذیری سنگ مادر و اقلیم شناسایی شدند. همچنین عوامل تشدیدکننده آسیبپذیری بومشناختی ازجمله تراکم منابع آبی، افت سطح آبهای زیرزمینی، سیلخیزی، خطر زمینلرزه، خطر زمینلغزش و فرسایش آبی و بادی میباشند، در نظر گرفته شدند. سپس بر اساس اصول کاربرد روش تحلیل سلسله مراتبی توسعهیافته ماتریس مقایسات زوجی تشکیل و با مصاحبه با ده کارشناس درجه ارجحیت (وزن) معیارها و زیرمعیارهای هر معیار محاسبه شد. در نهایت با کاربرد روش ترکیب خطی وزندار در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی لایههای اطلاعاتی بر اساس وزن معیارها و زیرمعیارها ترکیب شدند و نقشه آسیبپذیری بومشناختی استان کرمان تهیه شد. نتایج نشان میدهد بخش شمال، شمالشرق و شرق استان کرمان از آسیبپذیری بسیار بالایی برخوردار میباشند و حدود 4/25 درصد از مساحت منطقه در درجه آسیبپذیر و 4/26 درصد در درجه حساس قرار گرفتهاند و دارای شرایط شکننده و آسیبپذیری هستند. بنابراین، توجه ویژه برنامهریزان و سیاستگذاران به این مناطق در طرحهای مدیریتی و توسعهای استان کرمان بسیار ضروری است.https://www.iraneiap.ir/article_125443_27a4cfb439be2f2a31aed9f29aa00e77.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Zoning of Oshtrankou Protected Area Using Multi-criteria Evaluation and K-MEANS Clustering Algorithmزونبندی منطقه حفاظت شده اشترانکوه با استفاده از ارزیابی چندمعیاره و الگوریتم خوشهبندی K-MEANS4360125468FAاحسان رحیمیآمایش سرزمین، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران0000-0002-8401-472xشهیندخت برق جلوهگروه آمایش سرزمین، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهرانJournal Article20171225Zoning of protected areas is an approach that can reduce conflicts between human and conservation activities by allocating areas to land management and land use units. The present study uses methods based on GIS and multi-criteria evaluation to zoning the protected area of Oshtrankooh. For this purpose, first, the existing zones in the area are identified, and for each of these zones and using a weighted linear combination, a map was prepared. The maps obtained in this step include the map of conservation, recreation, and development goals, each of which was created using layers related to these goals and using fuzzy sets. Finally, these three utility maps were combined and the final map was divided into desired classes using the K-MEANS clustering algorithm. The results of this analysis showed that the approach used in this study can well identify and differentiate the desired zones. The results also showed that 75% of the area is dedicated to safe and protection zones, the areas selected for these zones are highly connected and close to each other, which makes the management of these areas easier. Extensive, concentrated recreation zones and rehabilitation zones occupy 15, 3, and 7% of the area, respectively.زونبندی مناطق حفاظت شده رویکردی است که میتواند با تخصیص مناطق به واحدهای مدیریتی و کاربری اراضی تعارضات میان فعالیتهای انسانی و حفاظتی را کاهش دهد. مطالعه حاضر با استفاده از روشهای مبتنی بر سامانههای اطلاعات جغرافیایی و ارزیابی چندمعیاره به زونبندی منطقه حفاظت شده اشترانکوه میپردازد که بدین منظور ابتدا زونهای موجود در منطقه شناسایی و برای هر یک از این زونها با استفاده از ترکیب خطی وزندار نقشهای تهیه شد. نقشههای به دست آمده در این مرحله شامل نقشه اهداف حفاظتی، تفرجی و توسعه هستند که هر کدام از این نقشههای مطلوبیت با استفاده از لایههای مرتبط با این اهداف و با استفاده از مجموعههای فازی ایجاد شدند. در نهایت این سه نقشه مطلوبیت با یکدیگر تلفیق و نقشه نهایی با استفاده از الگوریتم خوشهبندی K-MEANS به طبقات مورد نظر تقسیم شد. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل نشان داد که رویکرد به کار رفته در این مطالعه میتواند به خوبی زونهای موردنظر را شناسایی و تفکیک نماید. همچنین نتایج نشان دادند که 75 درصد منطقه به زونهای امن و حفاظتی اختصاص دارد و پهنههای انتخاب شده برای این زونها پیوستگی و نزدیکی بالایی به یکدیگر دارند که این امر مدیریت این مناطق را آسانتر مینماید. زونهای تفرج گسترده، متمرکز و زون احیا و بازسازی به ترتیب 15، 3 و 7 درصد از مساحت منطقه را به خود اختصاص دادهاند.https://www.iraneiap.ir/article_125468_7e8984a39a6a9919a590b3aacb71ab56.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822An Ontology Approach to Manage Land Use Planning Knowledge in Iranارایه رهیافت هستیشناسی بهمنظور مدیریت دانش آمایش سرزمین در ایران6171125469FAمعصومه واحدیگروه محیطزیست، دانشکده شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانعبدالرسول سلمان ماهینیگروه محیطزیست، دانشکده شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانسیدحامد میرکریمیگروه محیطزیست، دانشکده شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانساناز صنایع گلدوزگروه برنامهریزی محیطزیست، دانشکده محیطزیست، دانشگاه تهرانJournal Article20170717Land-use planning knowledge in Iran includes a large body of data and information that necessitates efficient managing methods. Through definition of knowledge in land use planning studies of each sector, data exchange and sharing of information become easier and more useful. In recent years, ontological structuring of the terms related to a specific domain of knowledge and the relationships among them has developed greatly. The use of ontology approach facilitates exchange of information and understanding of the concepts and the relationships among users in different areas of knowledge. In this paper, using the software Protégé, the relationships were defined among land use information via the Web Ontology Language (WOL). Due to the vast extent of data gathered in land use planning studies in different fields, this study is limited to the environmental sector. The main purpose of this paper is to provide a model for managing land use planning knowledge based on ontology, and create a framework of concepts and different relationships in this field. In doing this, the hope is to share data and knowledge among specialists and organizations involved and increase the efficiency of these studies in Iran. As we know, the land use planning for the 31 provinces of Iran is becoming completed where each province has used its hard and software to handle and disseminate data and information produced during the process. Using the ontology concept introduced in the paper can help unify these measures and prevent reinventing the wheel as much as possible.بر اساس شرح خدمات، مطالعههای آمایش در ایران شامل بررسی تعداد زیادی داده و اطلاعات متنوع است که نیاز به روشهایی برای مدیریت حجم بالای دادهها و اطلاعات دارد. با تبیین دانش مطالعههای آمایش در هر یک از بخشهای مربوط، تبادل دادهها و همچنین اشتراکگذاری اطلاعات بین آنها راحتتر صورت میگیرد. در سالهای اخیر، توسعه هستیشناسی در حوزههای مختلف، واژهها، عبارتها و ارتباطات میان آنها را به صورتی شفاف و رسمی توصیف میکند و یک دستهبندی از مفاهیم موردنظر در یک حوزه مشخص ارایه میدهد. استفاده از رهیافت هستیشناسی به تبادل اطلاعات و تفاهم درباره مفاهیم و ارتباط بین کاربران حوزههای مختلف دانش موردنظر میانجامد. در این مقاله با استفاده از نرمافزار Protégé، ارتباطهای میان اطلاعات آمایش سرزمین از طریق زبان هستیشناسی وب (WOL) بهطور معنادار تعریف شده است. بهدلیل گسترده بودن مطالعههای آمایش سرزمین در رشتههای مختلف، این مطالعه تنها محدود به بخش محیطزیست است. هدف اصلی این مقاله ارایه یک مدل برای مدیریت دانش آمایش سرزمین بر پایه هستیشناسی و ایجاد یک چارچوب از مفاهیم و ارتباطات مختلف در این حوزه، بهمنظور اشتراکگذاری بین متخصصان و سازمانهای درگیر برای ارتقای دانش و افزایش کارایی این مطالعهها در ایران است. همانگونه که میدانیم، اطلاعات آمایش استانهای 31 گانه ایران در حال تکمیل شدن است و هر یک از استانها براساس سامانههای رایانهای و نرمافزارهای خود، این اطلاعات را در دسترس قرار میدهند. استفاده از رهیافت هستیشناسی میتواند در این زمینه نیز راهگشا باشد و ضمن روشن نمودن مفاهیم و ارتباطات، از دوبارهکاریها تا حد زیادی جلوگیری نماید.https://www.iraneiap.ir/article_125469_4af15e3c6a2102b296ff571b855426f2.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Evaluation of Ecological Capability of Amygdalus Scoparia Habitat in South Zagros Region by Using of MCDM Methodارزیابی توان اکولوژیک رویشگاه بادامکوهی در منطقه زاگرس جنوبی به روش تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)7384125470FAسیدعلی جوزیگروه مهندسی محیط زیست، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال0000000244861297نسرین مرادی مجدگروه آب و هواشناسی کشاورزی، دانشکده جغرافیا و علوم محیطی، دانشگاه حکیم سبزواریJournal Article20160711Forest region of South Zagros is one natural forests and due to valuable species of almonds that cover most of area, it is necessary to pay attention to its basic exploitation and development and restoration. In order to identify ecological needs of almonds, Delphi method questionnaires were prepared and provided to 64 natural resources experts and university professors. In this study, out of 37 criteria, 27 criteria were selected as definitive criteria. Evaluation of habitat conditions of studied species was done using weighting of criteria using hierarchical analysis process in 2000 Expert Choice software. In this research, criteria were evaluated using AHP method and using GIS and overlay method was used to integrate layers. Results of ecological potential assessment studies were shown on a map with a scale of 1: 25000. The results of this study showed that about 599 hectares, equivalent to 35.59% of area in excellent condition, 471 hectares, equivalent to 27.97% in good condition and 614 hectares, equivalent to 36.44% in poor condition.منطقه جنگلی زاگرس جنوبی در زمره جنگلهای طبیعی است و با توجه به گونه با ارزش بادام کوهی که بیشتر عرصه را در برگرفته است، پرداختن به بهرهبرداری اصولی و توسعه و احیا آن ضروری میباشد. به منظور شناسایی نیازهای اکولوژیکی بادامکوهی پرسشنامهای بهروش دلفی تهیه شد و در اختیار 64 نفر از کارشناسان منابعطبیعی و اساتید دانشگاه قرار گرفت. در این پژوهش از مجموع 37 معیار تعیین شده 27 معیار به عنوان معیار قطعی انتخاب شدند. ارزیابی شرایط رویشگاهی گونه مطالعه شده با استفاده از وزندهی به معیارها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در محیط نرمافزار 2000 Expert Choice انجام شد. در این تحقیق با استفاده از روش AHP و بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی ارزشیابی معیارها صورت گرفته و برای ادغام لایهها از روش رویهمگذاری استفاده شد. نتایج مطالعههای ارزیابی توان اکولوژیکی بر روی نقشه با مقیاس 1:25000 نشان داده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در حدود 599 هکتار معادل 59/35 درصد از منطقه در وضعیت عالی،471 هکتار معادل 97/27 درصد در وضعیت خوب و 614 هکتار معادل 44/36 درصد در وضعیت ضعیف میباشد.https://www.iraneiap.ir/article_125470_a7d889e9cc785d84702b4a7a3777e7e0.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Efficiency Evaluating of Distance Indices in Estimating Tree’s Spatial Distribution Pattern in Arasbaran Forestارزیابی کارایی شاخصهای فاصلهای در برآورد الگوی پراکنش مکانی در تودههای آمیخته جنگل ارسباران8596125472FAرؤیا عابدیگروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریزراهله استاد هاشمیبخش تحقیقات جنگلها و مراتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تبریزJournal Article20181222The spatial distribution of trees is one of the most important structural features of forest stands, which considered as an indicator for sustainable development stage of stand, biodiversity, ecological stability, competition processes and the overall process of forest ecosystems. Therefore, every change in the spatial distribution of trees plays an important role in these functions. The main purpose of this study was to investigate the efficiency evaluating of the Distance to neighbor, the Eberhardt, Hopkins and Johnson-Zimmer indices in estimating the spatial distribution of natural forest stands in Arasbaran forest. The diameter and height of reference trees and three nearest neighbor, distance and the angle between the reference and neighbors trees measured in the 60 sampling points. Results showed that Distance to neighbor index indicated that the mean of measured distances between trees was 4.2 ± 0.08 meters and 4-6 meters distance had the highest frequency among the measures. The value of the Eberhardt, Hopkins and Johnson-Zimmer indices were 1.08, 0.63 and 1.29 respectively that showed uniform distribution pattern in studied stand. Statistical analysis confirmed the spatial distribution patterns predicted at 95% level by these indicators. Protective activities in the Arasbaran forest make it largely reliable to represent the actual pattern of species distribution. Therefore, it is possible to prepare a map of the distribution pattern, more appropriate and accurate results of the species stands structure and the possibility of completing the ecological database of the region and provide valuable data to assist the regional management plans.نحوه پراکنش مکانی درختان یکی از مهمترین ویژگی ساختاری توده جنگلی است که بهعنوان شاخصی از مراحل توسعه، تنوع زیستی، ثبات اکولوژیکی، فرآیندهای رقابت و عملکرد کلی اکوسیستمهای جنگلی محسوب میشود از این رو هرگونه تغییر در پراکنش مکانی درختان، نقش مهمی در اکوسیستم جنگل دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی شاخصهای فاصله تا همسایه، ابرهارت، هاپکینز و جانسون-زایمر در برآورد پراکنش الگوی مکانی تودههای طبیعی جنگلی در منطقه ارسباران بود. برای جمعآوری اطلاعات از عرصه، از روش فاصلهای نزدیکترین همسایهها در 60 نقطه نمونهبرداری استفاده شد. در هر نقطه قطر و ارتفاع درختان مرجع و سه درخت همسایه در نزدیکترین فاصله از درخت مرجع و فاصله و آزیموت بین آنها اندازهگیری و ثبت شد. شاخص فاصله همسایگی بین درختان نشان داد که میانگین فاصلههای اندازهگیری شده 08/0 ± 2/4 متر بود و طبقه 4 تا 6 متر دارای بیشترین فراوانی در بین فواصل اندازهگیری شده بود. مقدار شاخص ابرهارت 08/1، شاخص هاپکینز 63/0 و شاخص پراکنش جانسون-زایمر 29/1 و در نهایت الگوی پراکنش درختان، یکنواخت نشان داده شد. آزمونهای آماری در مطالعه حاضر الگوهای پیشبینی شده توسط این شاخصها را در سطح% 95 تایید کردند. به دلیل اقدامات حفاظتی صورت گرفته در جنگل ارسباران، این منطقه میتواند نشاندهنده الگوی واقعی پراکنش گونهها باشد بنابراین الگوی بهدست آمده تا حدود زیادی قابل اطمینان خواهد بود به این ترتیب پیشنهاد میشود که نقشه الگوی پراکنش برای هرگونه درختی در منطقه تهیه شود، تا ضمن در اختیار قرار دادن نتایج مناسبتر و دقیقتری از ساختار توده و امکان تکمیل بانک اطلاعات اکولوژیکی منطقه، دادههای با ارزشی در کمک به برنامههای مدیریتی منطقه فراهم شود.https://www.iraneiap.ir/article_125472_80225678f27f656e70d9b06271517f67.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Metodologycal Framework for Risk Classification of Forest Fireing in Iland Ecosystem (Case Study: Kurdistan Province)چارچوب روش شناسی پهنهبندی ریسک آتشسوزی جنگل در اکوسیستم های کوهستانی (مطالعه موردی: استان کردستان)97108125473FAنیلوفر موذنیگروه برنامه ریزی محیط زیست، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهرانرومینا سیاح نیاگروه برنامه ریزی و طراحی محیط ، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهرانحسن اسماعیل زادهگروه برنامه ریزی و طراحی محیط ، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران0000-0002-9956-3676Journal Article20190122Forests are one of the most important renewable natural resources and national assets of any country, which today is a valuable resource by various human and natural factors, including fire, threat, and destruction. Due to the fact that many fires occur in the forests of Kurdistan province every year, the purpose of this study was to identify the factors affecting the occurrence of forest fires in Kurdistan and risk zoning in order to achieve fire control and countermeasures. In this study, after determining the ecological and human parameters using the GIS and hierarchical analysis method, the effective factors of analysis and the weight of each were calculated. Then, a fuzzy map based on the coefficient of the importance of each floor of each layer was prepared for all parameters and after overlaying the maps by weighted linear combination method, the final fire risk zoning map was obtained. The fire risk zoning map was performed in five categories (very low risk, low risk, medium risk, high risk, and very high risk) and finally, the areas with very high risk were surveyed. The conclusion is that 6.9% of the total study area is in the very low-risk area, 18.5% in the low-risk area, 26% in the medium-risk area, 30% in the high-risk area, and 18.5% in the very high-risk area. has it. The results also show that there is a direct relationship between the variable of land-use change and the increase in forest firesd.جنگل یکی از مهمترین منابع طبیعی تجدیدشونده و سرمایههای ملی هر کشور است که امروزه این منبع با ارزش به وسیله عوامل متعدد انسانی و طبیعی از جمله آتشسوزی، تهدید و تخریب میشود. با توجه به این که هر ساله آتشسوزیهای زیادی در جنگلهای استان کردستان رخ میدهد بنابراین، هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر در وقوع آتشسوزی جنگلهای کردستان و پهنهبندی خطر به منظور دستیابی به راهکارهای کنترل و مقابله با آتشسوزی مقرر شد.در این پژوهش پس از تعیین پارامترهای اکولوژیکی و انسانی با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش تحلیل سلسله مراتبی، فاکتورهای موثر تحلیل و وزن هر یک محاسبه و در ادامه نقشه فازی بر اساس ضریب اهمیت هر طبقه از هر لایه برای همه پارامترها تهیه و پس از رویهمگذاری نقشهها با روش ترکیب خطی وزنی، نقشه نهایی پهنهبندی ریسک آتشسوزی به دست آمد.نقشه پهنهبندی ریسک آتشسوزی در پنج طبقه (ریسک بسیار کم، ریسک کم، ریسک متوسط، ریسک بالا و ریسک بسیار بالا) انجام و در نهایت به بررسی مناطق با ریسک بسیار بالا پرداخته شد. نتیجهگیری به این گونه است که از کل منطقه مورد مطالعه 9/6 درصد در منطقه ریسک بسیار کم، 5/18 درصد در منطقه با ریسک کم، 26 درصد در منطقه با ریسک متوسط، 30 درصد در منطقه با ریسک بالا و 5/18 درصد در ریسک بسیار بالا قرار دارد. همچنین نتایج نشان میدهد که بین متغیر تغییرات کاربری اراضی و افزایش میزان آتشسوزی جنگل ارتباط مستقیم وجود دارد.https://www.iraneiap.ir/article_125473_c2fdcb628f24df147516f215178e5681.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Identify and Prioritize Policies to Reduce Emissions in the Oil and Gas Industryشناسایی و الویتبندی سیاستهای کاهش انتشار آلایندهها در صنایع نفت و گاز109120125474FAحسین طالبیگروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهرانزهرا احمدیگروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطباییمقصود امیریمهندسی صنایع، عضو هیئت علمی گروه مدیریت صنعتی دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20180921The world population growth and the increasing expansion of industries have damaged the environment and natural resources that are the big issues of our time, have attracted the attention of many researchers and industry owners. The excessive heat of the earth, the destruction of the ozone layer, the presence of greenhouse gases and etc., are problems that are not only a major threat for a country or a region but also a danger for all creatures on the earth. Draw attention to international issues is inevitable in Iran due to the existence of massive fossil fuel reserves and inappropriate use of these reserves in oil and gas refineries as these energies contribute to a large number of environmental pollutions. In this research, therefore, emission reduction policies in these industries have been studied and prioritized to assist planners in adopting appropriate policies to reduce related pollution and, in particular, greenhouse gases. Accordingly, by interviewing academic experts, the oil and gas industry and the field of environment, indexes have been identified as an effective ways to reduce environmental pollutions. We have benefited of Analytical Network Process (ANP) technique, which is one of the effective methods in Multiple Criteria Decision Making (MCDM), to ranking of indicators. The results of this research show that the banking policy of publishing is more important than other policies in the oil and gas industry to reduce pollutions.رشد جمعیت جهانی و گسترش روزافزون صنایع سبب آسیب و تخریب محیطزیست و منابعطبیعی شده است به صورتی که این عامل به یک مساله اساسی تبدیل شده و توجه بسیاری از محققان و صاحبان صنایع را به خود جلب کرده است. گرمای بیش از حد زمین، تخریب لایه اوزون، موجودیت گازهای گلخانهای وغیره مسالهای است که در حد یک کشور و یک منطقه نبوده و موجودیت همه سرنشینان کره خاکی را با مخاطره روبهرو خواهد کرد. در ایران نیز توجه به مساله محیطزیست به واسطه وجود ذخایر عظیم سوختهای فسیلی و استفاده نامناسب از این ذخایر در پالایشگاههای نفت و گاز که سهم به سزایی در انواع آلودگیهای محیطزیستی دارند اجتناب ناپذیر خواهد بود. به همین جهت در این پژوهش بر آن بودهایم تا سیاستهای کاهش انتشار آلاینده در این صنایع را مورد بررسی قرار داده و ضمن اولویتبندی آنها برنامهریزان را در اتخاذ سیاستهای مناسب برای کاهش آلایندهها و به ویژه گازهای گلخانهای یاری دهیم. بر این اساس با مصاحبه با خبرگان دانشگاهی، صنعت نفت و گاز و حوزه محیطزیست شاخصهایی به عنوان راهکارهای موثر در کاهش آلاینده محیطزیست شناسایی شده و با استفاده از تکنیک تصمیمگیری ANP که یکی از روشهای کارآمد در تصمیمگیری چندمعیاره است به رتبهبندی شاخصها پرداختهایم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سیاست بانکداری انتشار نسبت به سایر سیاستها از اهمیت بالاتری در صنایع نفت و گاز جهت کاهش آلایندهها برخوردار است.https://www.iraneiap.ir/article_125474_7835724468a41d3e3da20c003bcee409.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Feasibility of Correcting the Wages of Environment and Forest Rangers Through Public Participationامکانسنجی ترمیم حقوق و دستمزد محیطبانان و جنگلبانان از محل مشارکت عمومی121132125475FAزینب رستم زادهگروه اقتصاد منابعطبیعی و محیطزیست، دانشگاه تهرانحامد رفیعیدانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهرانJournal Article20180724Nowadays, the protection of natural resources and the environment is a fundamental solution for achieving sustainable development and guarantees the welfare of present and future generations. In this regard, it is essential to provide a minimum level of benefits for environment and forest rangers through fair wages. So in this study was reviewed willingness to pay (WTP) for participation in correcting the wages of environment and forest rangers, and factors affecting on the probability of participation. Required data was collected through 640 questionnaires which were distributed based on simple random sampling approach in Mazandaran and Alborz provinces and Tehran city in 2017. The individual, social and economic factors and willingness to pay were estimated by using conditional valuation Method (CVM) and two-dimensional dual approach. The results showed that 59% of the households were willing to pay for correcting the wages of environment and forest rangers. The integral of the logit function showed that the monthly average of willingness to pay for the ethical and consequential people was 21000 and 18000 Rials, respectively. Considering the participation of 59% in the process of correcting wages and generalizing this result to the population, the total WTP for the population would be almost 377 billion Rials per year. By extending this result to the country, it is possible to predict a reliable source in the amount of 1466 billion Rials outside government resources to preserve natural resources and the environment.امروزه حفاظت از منابعطبیعی و محیطزیست راهکاری اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار و تضمین رفاه نسلهای حاضر و آتی بوده و در همین راستا، تامین حداقل منافع محیطبانان و جنگلبانان در قالب حقوق و دستمزد منصفانه، برای حفاظت از این موهبتها، ضرورتی انکارناپذیر خواهد بود. بنابراین، هدف تحقیق حاضر برآورد تمایل به پرداخت، برای مشارکت افراد جامعه در ترمیم دستمزد محیطبانان و جنگلبانان و برآورد عوامل موثر بر احتمال مشارکت است. اطلاعات مورد نیاز در این مطالعه با تکمیل 640 پرسشنامه به روش نمونهگیری تصادفی ساده در استانهای مازندران و البرز و شهر تهران در سال 1396 جمعآوری شد. در این مطالعه، میزان اثرگذاری و سهم هر یک از عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و میزان تمایل به پرداخت افراد با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و رهیافت دوگانه دوبعدی برآورد شد. براساس نتایج 59 درصد خانوار در مطالعه حاضر به پرداخت مبلغی برای ترمیم دستمزد محیطبانان و جنگلبانان بودهاند. همچنین برآورد انتگرال تابع لوجیت در الگوی ترمیم دستمزد، نشان میدهد متوسط تمایل به پرداخت ماهانه خانوار در نمونه مورد بررسی برای افراد پیامدگرا و اخلاقگرا به ترتیب 21000 و 18000ریال است. با توجه به مشارکت 59 درصدی در فرایند ترمیم حقوق و تعمیم آن به جامعه مورد تحقیق از مجموع مناطق، پتانسیل جذب 377 میلیارد ریال در سال خواهد بود که با تعمیم آن به کشور میتوان منبع قابل اتکایی به میزان 1466 میلیارد ریال را خارج از منابع دولتی برای حفظ منابعطبیعی و محیطزیست پیشبینی نمود.https://www.iraneiap.ir/article_125475_d272e83cc12906dcc02ca3583d8b6862.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822The Impact of Climate Change on Rural Migration in Iran: Application of Panel VAR Approachتاثیر تغییر اقلیم بر مهاجرت روستاییان در ایران: کاربرد رویکرد Panel VAR133142125476FAدرنا جهانگیرپوراقتصاد منابع طبیعی و محیطزیست، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز0000-0002-3297-2985محمد بخشودهگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیرازJournal Article20170708Migration from the countryside is one of the most common strategies against the climate change and abandoning a large number of villages in Iran during sequential droughts in recent decades is among the available evidences. In this context, we attempt to examine the relationships between climate variables including mean temperature, annual precipitation, agriculture added value and rural migration applying Panel VAR approach to the data of Iranian provinces over the time period of 2002-2013. The results showed significant effects of all variables on rural migration. In accordance with expectations, rural migration increases as result of low precipitation and drought. On the other hand, the mean annual temperature and global warming, due to its negative effect on yields of agricultural products, increases migration. The effects of climate variables on added value of agriculture sector are similar to those on migration. Moreover, the added value of agricultural sector is negatively related to migration. The variance decomposition analysis showed that more than 72 percent of rural migration variation is explained by climate variables, 24 percent by itself and 4 percent by the added value. Therefore, it is well concluded that climate change is a main factor affecting rural migration.نگرش انسان به اقلیم و تغییرات آن، به چالشی بزرگ در درک فعل و انفعالات اقلیم و جامعه تبدیل شده و توجه به مطالعات سازگاری انسان با تغییر اقلیم را افزایش داده است. هرچند رابطه بین تغییر اقلیم و کشاورزی به خوبی اثبات شده است اما بررسی رابطه آنها با مهاجرت هنوز ضعیف است. مهاجرت از روستاها یکی از راهبردهای متداول مقابله با اثرات ناشی از تغییر اقلیم است و خالی از سکنه شدن تعداد زیادی از روستاهای ایران طی خشکسالیهای پی در پی در چند دهه اخیر یکی از شواهد موجود در این امر است. در مطالعه حاضر تلاش شد که با تکنیک اقتصادسنجی Panel VAR و دادههای سالهای 92-1381 استانهای ایران رابطه بین متغیرهای اقلیمی شامل میانگین دما، بارش سالانه و متغیر اقتصادی ارزش افزوده با مهاجرت روستایی بررسی شود. نتایج حاکی از اثر معنادار تمامی متغیرها بر مهاجرت است. مطابق با انتظار، همراه با کاهش بارندگی و بروز خشکسالی، مهاجرت روستایی افزایش مییابد. از طرف دیگر، افزایش میانگین دمای سالانه و گرم شدن زمین، با توجه به اثر منفی آن بر عملکرد محصولات کشاورزی، افزایش مهاجرت را در پی دارد. عوامل اقلیمی، اثرات مشابهی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی دارند. همچنین، ارزش افزوده بخش کشاورزی رابطه منفی با مهاجرت دارد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بیش از70 درصد از تغییرات مهاجرت روستایی توسط متغیرهای اقلیمی، 24 درصد توسط خود مهاجرت و 4 درصد توسط ارزش افزوده کشاورزی توضیح داده میشود. بنابراین، به خوبی میتوان استنتاج کرد که تغییر اقلیم عامل بسیار اثرگذار بر مهاجرت روستایی است.https://www.iraneiap.ir/article_125476_b01cf2ea7f874480c88afc81da97ea6a.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Towards Low Carbon Urban Design based on Integrated Analysis of Carbon Generating Resources, Case Study: Semnan Cityبه سوی طراحی شهری کم کربن مبتنی بر روش تحلیل یکپارچه منابع تولید کربن (مورد مطالعه: شهر سمنان)143156125477FAالهه سادات موسوی سروینه باغیگروه طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرساحسان رنجبرگروه طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20180629Nowadays, due to the expansion of urbanization, the life of urbanites is facing many issues, including air pollution. Urban form is a significant factor in leading the current of pollutants. This issue has highlighted the role of urban design in improving air quality. The first step to achieve the concept of the relationship between urban form and air quality is to study the main elements of the city that play a determining role in the formation of a city form and also affect air pollution. These elements are residential units, industrial units, and highways. Therefore, the current research studies the amount of the produced carbon emission in this city from three perspectives of residential units, industrial units, and motor vehicles by considering Semnan as one of the most significant cities of Iran in terms of architecture and climate. In this regard, Gauss and Caline4 models are selected among the known models and analysis tools. The amount of the carbon emitted from the residential units of the study area and its adjacent high way, and also the Ferrosilicon factory, is calculated using the data obtained from the mentioned models. The results show that this city is surrounded by pollutant units. Also, the concentration of the industrial activities and highways adjacent to the city has led to increasing the carbon influence in the residential areas. On the other hand, calculation of the amount of the emitted carbon shows that the incompatible designs with clime have led to the increase in the level of fossil fuel consumption, and consequently, increased the level of the emitted carbon.امروزه با گسترش شهرنشینی زندگی شهرنشینان با مشکلات بسیاری ازجمله آلودگی هوا مواجه شده است. فرم شهر عامل مهمی در جهت هدایت جریان آلایندهها به شمار میآید که این موضوع نقش طراحی شهری را در بهبود کیفیت هوا پررنگتر نموده است. گام نخست در راستای دستیابی به مفهوم ارتباط فرم شهر و کیفیت هوا، بررسی موقعیت عناصر اصلی شهر است که نقش تعیینکننده در شکلگیری فرم شهر دارند و به علاوه در آلودگی هوا نیز تاثیر گذارند. این عناصر عبارتند از واحدهای مسکونی، واحدهای صنعتی و بزرگراهها. از اینرو در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن سمنان بهعنوان یکی از شهرهای مهم ایران که از لحاظ جنبههای معماری و اقلیمی همواره مورد توجه بوده است، به بررسی پیرامون میزان تولید کربن منتشر شده در این شهر از سه منظر واحدهای مسکونی، واحدهای صنعتی و وسایل نقلیه موتوری پرداخته شده است. در این راستا از میان مدلها و ابزار تحلیلی شناساییشده، مدل Gauss و مدل Caline4 انتخاب شده است. با استفاده از دادههای بهدست آمده از مدلهای مذکور میزان پراکنش گاز کربندیاکسید از واحدهای مسکونی در محدوده مورد مطالعه و بزرگراه مجاور آن و همچنین کارخانه فروسیلیس محاسبه شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که این شهر در محاصره واحدهای آلاینده قرار دارد و تمرکز فعالیتهای صنعتی و بزرگراهها در مجاورت شهر منجر به گسترش نفوذ کربن به مناطق مسکونی شده است. از سوی دیگر محاسبه میزان کربن انتشار یافته از مناطق مسکونی نشان میدهد که طراحیهای نامتناسب با اقلیم منجر به افزایش سطح مصرف سوختهای فسیلی و به تبع افزایش سطح انتشار کربن، شده است.https://www.iraneiap.ir/article_125477_7dd65434f39fd38c10db1dca8dd89e45.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Effect of Economic Growth, Population, Energy Consumption and Trade on Environmental Quality in MENA Region Countriesتاثیر رشد اقتصادی، جمعیت، مصرف انرژی و تجارت بر کیفیت محیطزیست درکشورهای منطقه منا157168125478FAابوالقاسم گل خنداناقتصاد بخش عمومی، دانشگاه لرستان، خرم آبادفاطمه معظمی نژادگروه اقتصاد، دانشگاه علوم و تحقیقات، اهوازJournal Article20170209In recent decades, concern about global warming as a result of rising greenhouse gas emissions has increased. Accordingly, the identification of factors affecting the emission of greenhouse gases is important. In this regard, the main objective of this study is to investigate concurrent the short and long term relationships between economic growth, population, energy consumption, and trade with the CO<sub>2</sub> emissions (as an indicator of environmental quality index) in the MENA region, using data from the 1990-2013 period. For this purpose, firstly, the research model has been specified and after doing usual panel unit root and co-integration tests in panel data, to estimation short and long term coefficients has been used pooled mean group method (PMG). The results indicate a positive impact of economic growth (per capita income) on the CO<sub>2</sub> emissions for MENA countries in the long-term and short-term, indicating that these countries are on the upward side of the Kuznets curve. Also, the effect of population, energy consumption and trade on air pollution is positive in the short and long term in the MENA region countries; So that, with a one-percent increase in population, energy consumption and trade variables, CO<sub>2</sub> emissions increase in the long-term by 0.36, 0.88 and 0.15 percent respectively, and in the short run by 0.16, 0.52 and 0.07 percent respectively. So can say that in these countries, economic growth, population, energy consumption and trade, causes the CO2 emissions.طی دهههای اخیر، نگرانی در مورد گرم شدن کره زمین در نتیجه انتشار گازهای گلخانهای، افزایشیافته است. بر این اساس شناسایی عوامل موثر بر انتشار گازهای گلخانهای از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. در این راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی همزمان رابطههای کوتاهمدت و بلندمدت بین رشد اقتصادی، جمعیت، مصرف انرژی و تجارت با میزان انتشار گاز CO<sub>2</sub> (بهعنوان شاخص کیفیت محیطزیست) در کشورهای منطقه منا با استفاده از دادههای دورهی زمانی 2013-1990 است. به این منظور، نخست مدل پژوهش تصریح و پس از انجام آزمونهای معمول ریشه واحد و همانباشتگی در دادههای ترکیبی، بهمنظور برآورد ضرایب کوتاهمدت و بلندمدت از روش میانگین گروهی تلفیقی (PMG) استفاده شده است. نتایج، نشاندهنده تاثیر مثبت رشد اقتصادی (درآمد سرانه) بر انتشار گاز CO<sub>2</sub> در بلندمدت و کوتاهمدت برای کشورهای منطقه منا است؛ که نشان میدهد این کشورها در قسمت صعودی منحنی کوزنتس قرار دارند. همچنین اثر جمعیت، مصرف انرژی و تجارت روی آلودگی هوا در کوتاهمدت و بلندمدت در کشورهای منطقه منا مثبت است؛ بهگونهای که با افزایش یکدرصدی در متغیرهای جمعیت، مصرف انرژی و تجارت، میزان انتشار گاز CO<sub>2</sub> در بلندمدت بهترتیب 36/0، 88/0 و 15/0 درصد و در کوتاهمدت بهترتیب 16/0، 52/0 و 07/0 درصد افزایش خواهد یافت. بنابراین میتوان گفت که در کشورهای منطقه منا، افزایش رشد اقتصادی، جمعیت، مصرف انرژی و تجارت، افزایش میزان انتشار گاز CO<sub>2</sub> را بههمراه خواهد داشت.https://www.iraneiap.ir/article_125478_d2f028776068a05a21b3e209edaf0204.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Willingness to Pay for the Disposal of Fluorescent Lamp Waste in the Residents of Ilamتمایل به پرداخت دفع ضایعات لامپهای فلورسنت در ساکنان شهر ایلام169180125479FAفاطمه محمدیاریگروه آمایش محیطزیست، دانشکده محیطزیست و منابع طبیعی، دانشگاه ملایرکامران شایستهگروه محیطزیست، دانشکده محیطزیست و منابع طبیعی، دانشگاه ملایرامیر مدبریگروه جنگلداری، دانشگاه ایلامفوزیه بیگ محمدیآلودگیهای محیطزیست، دانشکده محیطزیست و منابع طبیعی، دانشگاه ملایرJournal Article20170926Waste fluorescent lamps that contain mercury are a potential threat to human health and the environment are considered. When entering the body of the element mercury throughout the body and accumulate in the brain and kidneys and alters the neural and kidney function. So Recycling of fluorescent lamps thus reduce the potential environmental risks.In this study, using contingent valuation, willingness to pay for Ilam city residents to participate in recycling programs, these lamps have been investigated. Logit model used to measure the amount of willingness to payments and the maximum likelihood method, the parameters of the model were estimated. the results showed that 77.1 percent of those surveyed in this study are willing to pay for the recycling of fluorescent lamps and the average willingness to pay was estimated at Rails 14500. Based on the results of the regression model, the variables of income, education, Number of family members, the number of fluorescent lamps used in home, Charge lamp burned reasons for refusing to pay and be aware of the risks lamps, factors affecting households willingness to pay for Ilam.ضایعات لامپهای فلورسنت که حاوی جیوه هستند تهدیدی بالقوه برای سلامت انسانها و محیطزیست به حساب میآیند. هنگام ورود جیوه به بدن این عنصر در سراسر بدن منتشر و در مغز و کلیه تجمع مییابد و سبب تغییر در عملکرد عصبی و کلیوی میشود. بنابراین بازیافت لامپهای فلورسنت خطرات بالقوه محیطزیستی را کاهش میدهد. در این پژوهش با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط، تمایل به پرداخت ساکنان شهر ایلام برای شرکت در برنامههای بازیافت این لامپها بررسی شده است. برای اندازهگیری میزان تمایل پرداخت از مدل لاجیت استفاده و بر اساس روش حداکثر درستنمایی، پارامترهای این مدل برآورد شد. نتایج نشان داد که 1/77 درصد افراد بررسی شده در این مطالعه حاضر به پرداخت مبلغی برای بازیافت لامپهای فلورسنت هستند و متوسط تمایل به پرداخت 14500 ریال برآورد شد. بر پایه نتایج مدل رگرسیونی، متغیرهای درآمد کل، تحصیلات، پیشنهاد، تعداد اعضای خانواده، تعداد لامپهای فلورسنت مورد استفاده در محل زندگی، شارژ لامپهای سوخته، دلایل امتناع از پرداخت و آگاهی از میزان خطرات لامپها، مهمترین عوامل موثر بر میزان تمایل به پرداخت خانوارهای ایلامی بود.https://www.iraneiap.ir/article_125479_1b87e33a504bbc3711d7f34b38b0d0bb.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Measuring the Effect of the Environmental Pollutants in the Trade Balance of the Economy of Sistan & Baluchestan Province based on the input-output Table Patternسنجش ردپای آلایندههای محیطزیستی در تراز تجاری اقتصاد سیستان و بلوچستان براساس الگوی جدول داده- ستانده181198125480FAکوروش جوادی پاشاکیگروه اقتصاد کشاورزی، محیطزیست و منابع طبیعی، دانشگاه زابلمحمود احمد پورگروه آموزشی اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابلماشاالله سالارپورگروه آموزشی اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابلسامان ضیاییگروه آموزشی اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابلJournal Article20181003The I.R. Iran has a lot of oil resources of which products are the main sources of fossil fuel in its economic sectors. Using energy sources for achieving economic growth requires countries to consider the economic rationality of fuel consumption and observe environmental considerations about emission of pollutants. Different patterns and models have been proposed for measuring the pollutants size and footprint in the economic sectors. The matrix model of the input - output table has been one of the most effective patterns for measuring the pollutants. This paper presents the results of calculation of pollution resulted from 33 economic activities in Sistan & Baluchestan province in the form of input-output table and also the ecological footprint of pollutants in trade balance of this province with the outside world. These results show that 372617 tons of virtual gases have been exported to the outside world and 514669 tons of virtual gases have been imported. Therefore, the trade balance of pollutants in the economy of this province with the outside world is negative (142052 tons). This implies that the amount of gases in imported commodities is higher than the exported one. This technique is a management policy for trade of carbon - based products. In this trade policy, we need to export goods produced by the lowest amount of carbon emission and import commodities and goods that high level of carbon emission has been produced for their production.ایران کشوری دارای منابع نفت است. مشتقات حاصل از آن، اصلیترین منبع سوخت مصرفی در بخشهای اقتصادی است. اگر جامعه بخواهد از منابع انرژی برای رشد اقتصادی استفاده نماید، باید عقلانیت اقتصادی را در میزان مصرف سوخت و انتشار آلایندهها و ملاحظات محیطزیستی رعایت کند. الگوها و مدلهای مختلفی برای اندازهگیری آلایندهها در بخشهای اقتصادی ارایه شده است. مدل ماتریس جدول داده- ستانده لئونتیف یکی از کاراترین الگوهای سنجش آلایندهها است. این مقاله نتیجه محاسبات انتشار آلایندهها در 33 فعالیت اقتصادی استان سیستان و بلوچستان در قالب جدول داده- ستانده دو منطقهای است که ردپای بومشناختی آلایندهها را در تراز تجاری با دنیای خارج نشان میدهد. براساس نتایج تحقیق، اقتصاد استان 372617 تن انواع گازهای آلاینده مجازی در کالاها به دنیای خارج صادر کرده است و 514669 تن انواع گازهای آلاینده به استان وارد کرده است. بنابراین، تراز تجاری مقدار آلایندهها در اقتصاد استان با دنیای خارج منفی و به میزان (142052) تن است. یعنی انتشار انواع آلایندههادر کالاهای واردشده به استان از آلایندههای صادرشده بیشتر است. این تکنیک، سیاستی مدیریتی در تجارت کالاهای کربندار است. در سیاست مدیریت تجاری باید کالاهایی را صادر کنیم که کربن کمتری انتشار دادهاند و کالاهایی را وارد کنیم که برای تولید آن کربن بیشتری منتشر شده است.https://www.iraneiap.ir/article_125480_f207b64a3e7ef1fda1b5b701933c566a.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822The Evaluation of the factors affecting the citizen’s satisfaction of urban public transport system (Case study: Bus system of Shahrekord)بررسی عوامل موثر بر رضایتمندی شهروندان از سیستم حملونقل عمومی درونشهری (نمونه موردی: اتوبوسرانی شهرکرد)199210125481FAمریم رضائیگروه شهرسازی، مؤسسه آموزش عالی نور هدایت، شهرکردهانیه نصیری اردلیگروه برنامهریزی شهری، مؤسسه آموزش عالی نور هدایت، شهرکردJournal Article20180825The population grow trend in large cities and the expansion of social activities have increased the demand for daily travels by citizens and subsequently, problems such as environmental pollution, excessive fuel consumption, traffic congestion, Insecurity of routes and accidents have caused and has led to urban instability in general. In order to control and reduce these problems, several solutions including the use of public transportation system have been proposed. In this regard, to encourage citizens to use of public transport system, should provide their satisfaction and increased the quality of the system, so that citizens prefer the public transportation system to private car and and for relocate of it used. The aim of this study is to survey of the factors affecting the citizen’s satisfaction of urban public transport system (Case study: Shahrekord) and what factors in the use of public transport system for users with the importance and priority is.The type of research is applied and the methodology is analytic-descriptive. To collect the data, the library and survey method have been used. Data analysis was performed by SPSS software, as well as testing methods such as Pearson correlation coefficient and multi-variation regression analysis. Dimensions and indicators affecting citizens' satisfaction in four dimensions of service and equipment, system speed, general characteristics of buses and behavior of drivers have been evaluated. The results of Pearson correlation test shows that system speed and general characteristics of buses have the highest correlation with the citizen’s satisfaction. Also the results of multi-variation regression analysis imply that, the speed of the system) with beta coefficient of 569/0) is most important for users (urban travelers) and have an effective role in explaining their satisfaction.روند رو به رشد جمعیت در شهرهای بزرگ و گسترش فعالیتهای اجتماعی، میزان تقاضای سفرهای روزانهی شـهروندان را افزایش داده و به دنبال آن سبب بروز مشکلاتی همچون آلودگیهای محیطزیست، مصرف بیش از حد سوخت، تراکم ترافیک، ناامنی مسیرها و تصادفات شده و به طور کلی ناپایداری شهری را در پی داشته است. به منظور کنترل و کاهش این مشکلات راهحلهای متعددی از جمله استفاده از سیستم حملونقل عمومی پیشنهاد شده است. در همین راستا برای تشویق شهروندان به استفاده از سیستم حملونقل عمومی از جمله سامانه اتوبوسرانی، میبایستی موجبات رضایت آنان را فراهم کرد و کیفیت سیستم را به حدی افزایش داد تا شهروندان سیستم حملونقل همگانی را به خودروی شخصی ترجیح دهند و برای جابهجایی از آن استفاده کنند. هدف این پژوهش بررسی و تبیین عوامل موثر بر افزایش میزان رضایت شهروندان از حملونقل عمومی در محیطهای شهری با تاکید بر سامانهی اتوبوسرانی شهرکرد میباشد و اینکه چه عواملی در استفاده از این سامانه برای کاربران دارای اهمیت و اولویت است و آنها را ترغیب به استفاده از آن خواهد کرد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی بهصورت توصیفی- همبستگی است و برای جمعآوری دادهها از روش پیمایشی و کتابخانهای استفاده شده است. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و بهرهگیری از آزمونهایی همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شده است. عوامل و شاخصهای موثر بر رضایتمندی شهروندان، در چهار بعد خدمات و تجهیزات سامانه، سرعت سامانه، ویژگیهای عمومی اتوبوسها و نحوهی رفتار رانندگان مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون، نشان میدهد که عوامل سرعت سامانه و ویژگیهای عمومی اتوبوسها بیشترین همبستگی را با رضایتمندی شهروندان دارند، همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان میدهد عامل سرعت سامانه (با ضریب بتای569/0) بیشترین اهمیت را برای کاربران (مسافران شهری) داشته و نقش موثری در راستای تبیین رضایتمندی و افزایش استفادهی آنها دارد.https://www.iraneiap.ir/article_125481_96ea215ec959db82ecac21e9414cb329.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822The Study of Dustiness of Peyvand Golestan Cement Factory on Several Plant Species by Magnometric Methodبررسی اثرات گرد و غبار کارخانه سیمان پیوند گلستان روی چند گونهی گیاهی با روش مگنومتری211218125482FAمجید محمداسمعیلیگروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووسسکینه مهدی پورگروه مرتعداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووسعلی ستاریانگروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گنبدکاووسJournal Article20181021Air physical pollution is a consequence of human activites, especially in the twentieth century, which has direct and indirect effects on human beings and its surroundings. This research was carried out in order to use a new method known as magnetism to study the amount of contamination in the rangeland multi-species leaf around the Peyvand Golestan cement factory. Sampling from leaf of three plant species of <em>Artemisia voulgaris</em>.L, <em>Sorghum halepense</em> L. and <em>Rubus sanctus</em> Schreber was corried out in two seasons, spring and autumn, at a distance of 200 and 500 meters from the factory and a control area away from the factory. Unplaced vegetable specimens were packaged separately in plastic bags, then the specimens were dried in roof space and after pouring, the specimens were placed in conisters of 6cm <sup>3</sup>. The natural magnetic residual amount (NRM) of the specimens was measured by a rotating magnetometr. The results show that the amount of magnetic residue was closer to the factory (200 meters) more than the distance (500 meters) and the control area. The amount of magnetic residue in Artemisia species in spring 200, 500 meters and control intervals was 699.73, 375.66 and 88.74 amperes per meter, and in the autumn, 200, 500 meters and control were 142.03 , 70.21 and 30.50 amps per meter. In the case area, the amount of magnetic residue at 200, 500 meters and control intervals was 277.03, 91.27 and 43.73 per meter in spring, at 200, 500 meters and control in the autumn, respectively, 92.09, 19.20 and 57.74 amps per meter, respectively. In the case of raspberries, the amount of magnetic residue in the spring of 200, 500 meters and control was 564.36, 355.20 and 68.30, respectively, and in the autumn, 288.2, 196.10 and 74.13, ampere per meter was observed. The amount of magnetic residue in the control treatment was far less than 200 and 500 meters. the results showed that the species of <em>Artemisia</em> could absorb airpollutions more than other treatment species in spring. But <em>Rubus</em> had the same absorbtion in autum.آلودگیهای فیزیکی هوا از پیامدهای فعالیت بشر، به ویژه در قرن بیستم است که آثار مستقیم و غیرمستقیمی بر انسان و محیط پیرامون آن دارد. این تحقیق از یک روش نوین تحت عنوان مغناطیسسنجی، برای بررسی میزان آلودگی در برگ چند گونهی گیاهی موجود در اطراف کارخانه سیمان پیوند گلستان انجام شد. نمونهگیری از برگ سه گونهی گیاهی درمنه <em>Artemisia voulgaris </em>L<em>.</em> قیاق<em>Sorghum halepense </em>L<em>. </em><em> </em>و تمشکSchreber. <em>Rubus sanctus</em> در دو فصل بهار و پاییز با دو فاصلهی 200 و 500 متری از کارخانه و یک منطقهی شاهد دور از کارخانه انجام شد. نمونههای گیاهی بدون دستخوردگی در کیسههای پلاستیکی به صورت جداگانه بستهبندی شدند. سپس، نمونهها در فضای مسقف خشک شده و بعد از پودر کردن، نمونهها در داخل قوطیهایcm<sup>3 </sup>6 قرار داده شدند. میزان پسماند مغناطیسی طبیعی نمونهها توسط دستگاه مغناطیسسنج چرخان اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که میزان پسماند مغناطیسی در فاصلهی نزدیک به کارخانه (200 متری) نسبت به فاصلهی (500 متری) و منطقهی شاهد بیشتر بوده است. میزان پسماند مغناطیسی در گونهی درمنه در فصل بهار در فواصل 200، 500 متری و شاهد به ترتیب 73/699، 60/375 و 74/88 آمپر بر متر و در فصل پاییز در فواصل 200، 500 متری و شاهد به ترتیب 03/142، 21/70 و50/30 آمپر بر متر مشاهده شد. میزان پسماند مغناطیسی قیاق در فصل بهار در فواصل 200، 500 متری و شاهد به ترتیب 03/277، 27/91 و 73/43 آمپر بر متر و در فصل پاییز در فواصل 200، 500 متری و شاهد به ترتیب 09/92، 20/19 و 74/57 آمپر بر متر مشاهده شد. میزان پسماند مغناطیسی گونهی تمشک در فصل بهار در فواصل 200، 500 متری و شاهد به ترتیب 36/546، 20/355 و 30/68 آمپر بر متر و در فصل پاییز 2/288، 10/196 و 13/74 آمپر بر متر بود. میزان پسماند مغناطیسی در تیمار شاهد به مراتب کمتر از فاصلهی 200 و 500 متری بوده است. نتایج نشان میدهد که گونهی درمنه در فصل بهار و گونهی تمشک در فصل پاییز بیشترین جذب آلودگی را در بین گونههای مورد مطالعه داشتهاند.https://www.iraneiap.ir/article_125482_a22ee3effcd0689d370faf0100666e79.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Magnetic Properties of Air Polluting Suspended Particles Deposited on the Leaves of Platanus Orientalis to Monitor Air Pollution in Tehranویژگیهای مغناطیسی ذرات معلق انباشته روی برگ چنار برای پایش آلودگی هوا در تهران219232125550FAسارا عباسیمحیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحدعلوم و تحقیقات تهرانعاتکه اصلانیگروه زمین شناسی، آزمایشگاه محیط و دیرینمغناطیس، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهرانحبیب علیمحمدیانزمین شناسی (زمین شناسی ژئوکرونولوژی)، دانشگاه تربیت مدرس تهرانسید محسن حسینیگروه جنگلداری، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تربیت مدرسنعمت اله خراسانیگروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانعبدالرضا کرباسیگروه محیط زیست، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهرانJournal Article20170905Monitoring the magnetic properties of suspended particles in the air deposited on the leaves of trees provides useful information on the spatial distribution of the suspended particles in urban and industrial areas. This study was carried out to extend and develop the application of peripheral magnometry method to investigate environmental pollution and metal contaminants resulted from vehicle traffic in some areas of Tehran with heavy traffic. The leaves of <em>Platanus Orientalis</em> in the inland areas of Chitgar Park as a clean area and Azadi Square and Geisha Bridge as crowded areas were collected. Magnetic components such as natural magnetic residual, mass magnetic susceptibility, isothermal magnetic residual and saturated induction magnetic residual were measured in the samples. The concentration of copper, iron, lead and cadmium was measured by mass spectrometry and the relationship between magnetic components and metals was investigated. The results showed that the highest value of susceptibility and magnetic residual of leaf saturation was associated with heavier traffic of vehicles in Azadi and Geisha. The study of the composition of particles in the Chitgar showed a combination of hard ferromagnetic minerals such as hematite with high concentration and soft ferromagnetic minerals with low concentration, which are the result of the activities of the peripheral industries and traffic in Tehran-Karaj highway. The presence of soft magnetic minerals in both Azadi and Geisha regions was higher than Chitgar. In Azadi, the size of particles was larger and the mineral behavior indicated a combination of the presence of soft and hard minerals, while the size of particle was smaller in Geisha.پایش خواص مغناطیسی ذرات معلق در هوا که بر روی برگ درختان ترسیب شدهاند اطلاعات مفیدی از توزیع فضایی ذرات معلق را در مناطق شهری و صنعتی فراهم میآورد. مطالعه حاضر با هدف بسط و توسعه بهکارگیری روش مغناطیس سنجی محیطی برای مطالعه آلودگیهای محیطزیست در ایران و بررسی و پایش آلایندههای فلزی هوا ناشی از تردد خوردها در برخی از نقاط پرترافیک تهران انجام گرفت. برگهای درختان چنار در مناطق درونی پارک چیتگر به عنوان منطقه پاک و میدان آزادی و پلگیشا بهعنوان منطقه پرتردد جمعآوری شد. در هر ناحیه پایههای درختی سالم در کمترین فاصله از خیابان بهصورت تصادفی انتخاب شد. جهت قرارگیری درختان نسبت به خیابان و نور خورشید و جهت وزش باد یکسان در نظر گرفته شد. برگهای کاملا سالم از خارجیترین قسمت تاجپوشش هر از سمت خیابان، از ارتفاع حداقل 5/1 تا 2 متری از سطح زمین جمعآوری شد. برگها در نایلونهای لفافهدار در مخزن یخ با حداقل تماس دست قرار داده و درکوتاهترین زمان به آزمایشگاه منتقل شد. مولفههای مغناطیسی اعم از پسماند مغناطیسی طبیعی، پذیرفتاری مغناطیسی جرمی، پسماند مغناطیسی ایزوترمال و پسماند مغناطیسی القایی اشباع شده در نمونهها اندازهگیری شد. غلظت مس، آهن، سرب و کادمیوم با طیف سنج جرمی اندازهگیری و رابطه بین مولفههای مغناطیسی و فلزات بررسی شد. نتایج نشان داد که بالاترین ارزش پذیرفتاری و پسماند مغناطیسی اشباع برگ با ترافیک بالاتر خودروها در آزادی و گیشا در ارتباط است. بررسی ترکیب ذرات در منطقه چیتگر، ترکیبی از کانیهای فرومغناطیسی سخت مانند هماتیت با غلظت بالا و کانیهای فرومغناطیس نرم با غلظت کم را نشان داد که حاصل فعالیت صنایع پیرامونی و ترافیک بزرگراه تهران-کرج است. سهم حضور کانیهای مغناطیسی نرم در هر دو منطقه آزادی و گیشا در مقایسه با چیتگر بالاتر بود. در آزادی اندازه ذرات بزرگتر بوده و رفتار کانیها نشاندهنده ترکیبی از حضور کانیهای نرم و کانیهای سخت بود، در حالیکه اندازه ذرات در گیشا کوچکتر بود.https://www.iraneiap.ir/article_125550_581b782cf3cbf178073f23235004e167.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Evaluation of Groundwater Quantity and Quality on Aquifer Pollutant (Case Study: Lenjanat Plain, Isfahan)بررسی اثر تغییرات کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی بر آلودگی آبخوان (مطالعه موردی: دشت لنجانات، اصفهان )233248125577FAنویده نجف پوردانشجوی دکتری گروه مهندسی آب، دانشگاه لرستان، ایرانحسن ترابی پودهدانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه لرستان، ایرانحجت اله یونسیاستادیار گروه مهندسی آب دانشگاه لرستان، ایرانJournal Article20171110In recent years, this plain has been faced with a qualitative and a quantitative crisis of groundwater due to the long time drought, improper management of water resources and irregular exploitation, using inappropriate fertilizers and poisons, decrease in cultivated area, an increase in industrial activities and improper disposal of urban and industrial wastewater. Lenjanat Plain with an arid and semi-arid climate, located in southwest of Esfahan province in Iran Therefore, in this study the effect of these factors and natural features of the aquifer on the qualitative and quantitative changes of groundwater in the region was investigated. In this respect, the quantitative changes of groundwater were evaluated as a diagram as well as a zoning map by investigating the water table level in the statistical period of 1990–2016. In addition, the DRASTIC model was applied to study of the natural contamination potential of the aquifer. The model was calibrated by using nitrate data. To investigate the effect of contamination factors on groundwater resources, sampling from resources and the measurement of the different qualitative parameters in the related aquifer was conducted. Then, the groundwater quality index was determined, and the concentrations of various parameters were compared with the standards. The results of quantity evaluation indicated a decrease in level of 0.24 meters per annum in the groundwater, which it was more apparent at 2007. Following this decline, the electrical conductivity of water increased by 42 percent. To evaluate the DRASTIC index seven parameters were weighted and ranked and then were combined with each other. the nitrate ion was used to calibration and modification of DRASTIC index. temporally changes in the groundwater quality parameters were determined and result showed the concentration of parameters were increased due to the period of 1995-2016. The results showed that there is a high contamination risk in the north, west and east of the plain and also Lanjanat Plain expose to the unnatural risk factors due to urban, agricultural and industrial development and direct penetration of sewage into the aquifer. According to the index of Iran's environmental organization, most of the studied samples were recognized contaminated.بررسی تغییرات کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی در برنامهریزی و مدیریت پایدار منابع آب هر منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است. دشت لنجانات در جنوب غربی اصفهان واقع شده و دارای اقلیم خشک و نیمهخشک است. در سالهای اخیر به دلیل خشکسالیهای متوالی، مدیریت نامناسب منابع آب و بهرهبرداری بیرویه، استفاده از کود و سموم نامناسب، کاهش سطح زیر کشت، افزایش فعالیتهای صنعتی و دفع نامناسب فاضلاب شهری و صنعتی با بحران کمی و کیفی آب زیرزمینی روبهرو شده است. در این مطالعه نقش تغییرات کمی و کیفی آب زیرزمینی بر آلودگی آبخوان دشت لنجانات مورد مطالعه قرار گرفت. تغییرات کمی آب زیرزمینی با بررسی تراز سطح ایستابی در دوره آماری 1370 تا 1395 به صورت نمودار و نقشه پهنهبندی مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاکی از افت سطح آب زیرزمینی به میزان 24/0 متر در سال است که از سال 1386 به بعد کاملا محسوستر است. در پی کاهش کمی منابع مقدار هدایت الکتریکی در آب زیرزمینی 42 درصد افزایش پیدا کرده است. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی از 66 حلقه چاه و قنات نمونهبرداری شد و پارامترهای فیزیکی، شیمیایی و میکروبی در آنها آنالیز شد. سپس پتانسیل طبیعی آبخوان به آلودگی با مدل دراستیک تعیین شد و این مدل با دادههای نیترات محدوده مطالعاتی کالیبره شد، تا حریم کیفی آبخوان مشخص شود. نتایج حریم کیفی آبخوان نشان داد ناحیه شمال، غرب و شرق حوضه دارای خطر آلودگی بالا است. همچنین تغییرات زمانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی شامل کل جامدات محلول، سختی کل، SAR و مجموع آنیونها و کاتیونها در طی دوره آماری 1374 تا 1395 آنالیز شد که نتایج روند افزایشی این پارامترها را در آبخوان نشان داد. شاخص کیفیت آب زیرزمینی (IRWQI<sub>GC</sub>) در آبخوان لنجانات تعیین و پهنهبندی شد. میزان این شاخص در شمال حوضه نامطلوب است. ناحیه مرکزی محدوده مورد مطالعه به سمت شمال آن به دلیل توسعه بیشتر صنعتی، شهری و کشاورزی و نفوذ مستقیم پساب این کاربریها به آبخوان همواره در معرض آلودگی است.https://www.iraneiap.ir/article_125577_38d7978b6b4268e38f3adfa76d0cfdc9.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Optimization of Copper Sorption by Zeolite Filter Using Lab Studies and Numerical Modelingبهینهسازی جذب یون مس توسط فیلتر زئولیتی با استفاده مطالعات آزمایشگاهی و مدلسازی عددی249259125579FAبتول عزیزیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم زمین، دانشگاه تبریز، ایرانعبدالرضا واعظی هیردانشیار گروه علوم زمین، دانشگاه تبریز، ایرانکمال سیاه چشمدانشیار گروه علوم زمین، دانشگاه تبریز، ایرانJournal Article20171227As a result of mining activities in Sungun copper mine at the north of Iran acid mine drainage enters into Pakhirchay river a subbasin of Aras borderline river. In this study using laboratory and modeling studies, optimal method is provided for treating acid mine drainage. First dynamics laboratory model was employed to evaluate zeolite efficiency to remove the copper and then using a static tests the maximum absorption potential was estimated 2.85 mg/L. Thus a zeolite filter with a length of 250 m was considered for removal of copper from the acidic drainage. For simulation copper ion transport HYDRUS 2D model was employed to investigate behavior of contaminants in porous media with a body of zeolite and also evaluate efficiency of zeolite on reducing of copper concentration under various scenarios. First scenario showed for the present condition of the drainage zeolite will decrease Cu concentration down to sub-standard copper concentration (5 mg/L) for two months. In the second scenario, as the worst case scenario, it was assumed that the concentration of copper ion increase 50% of the initial value. The model revealed that filter is able to keep the copper level below the standard level only for a month. Finally, under the last scenario and also the most optimistic one that the entering copper is ceased a month after the implementation of the model, zeolite filter will absorb copper ions for two months, without needing to change the filter material.در نتیجه فعالیت معدن مس سونگون واقع در شمال استان آذربایجانشرقی زهاب اسیدی ایجاد و وارد رودخانه پخیرچای میشود. در این مطالعه با استفاده از مطالعههای آزمایشگاهی و مدلسازی، روش بهینه برای تصفیه زهاب اسیدی این معدن ارایه شده است. بدین منظور ابتدا با استفاده مطالعههای آزمایشگاهی دینامیک بر روی زئولیت میزان حذف مس توسط زئولیت ارزیابی شد و بعد از آن تحت آزمایشهای استاتیک میزان حداکثر جذب با مقدار 85/2 میلیگرم در هر گرم زئولیت محاسبه شد. در نتیجه فیلتر زئولیتی به طول 250متر برای حذف یون مس از زهاب معدن سونگون در نظر گرفته شد و به منظور شبیهسازی انتقال یون مس در این فیلتر از مدل HYDRUS 2D استفاده شد تا رفتار آلاینده در محیط متخلخل با بدنه زئولیتی و تاثیر زئولیت بر کاهش غلظت مس تحت سناریوهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. پیشبینی تحت سناریوی نخست برای غلظت فعلی زهاب نشان داد که زئولیت تا دو ماه غلظت مس را تا زیر حد استاندارد mg/L5 خواهد رساند. سناریوی دوم که معرف بدترین حالت ممکن است و طی آن فرض شد غلظت یون مس 50 درصد افزایش یابد پیشبینی کرد که این فیلتر فقط به مدت یک ماه میتواند غلظت مس را زیر حد استاندارد نگه دارد. در نهایت آخرین سناریو یعنی خوشبینانهترین سناریو که بر اساس آن ورود یون مس یک ماه پس از اجرای مدل قطع میشود نشان داد که در این شرایط بدون نیاز به تعویض فیلتر زئولیتی طی دو ماه یون مس موجود در کل زهاب عبوری جذب خواهد شد.https://www.iraneiap.ir/article_125579_9e7fdb620704ddc951b2f387a48043f2.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Investigating of the Mangrove Ability (Avicennia marina) to Reduce the Heavy Metals (Lead, Mercury, Vanadium and Cobalt) From Aqua in Assaluyeh Regionبررسی توانایی گیاه حرا (Avicennia marina) در کاهش فلزات سنگین (سرب، جیوه، وانادیوم و کبالت) موجود در آب منطقه عسلویه261272125580FAسمیه محمدیاستادیار گروه مهندسی محیطزیست، دانشکده محیطزیست، کرج، ایرانزهرا شعبانیکارشناسی ارشد محیطزیست-آلودگی، دانشکده محیطزیست، کرج، ایرانبلقیس خرمکارشناسی ارشد محیطزیست-آلودگی، دانشکده محیطزیست، کرج، ایرانافشین دانه کاراستاد دانشکده منابعطبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمهدی تنها زیارتیدکتری تخصصی مهندسی محیطزیست، بوشهر، ایرانJournal Article20180418The existence of heavy metals in the aquatic ecosystem has caused several environmental problems for many years especially in the industrial regions. These elements enter the environment as a result of natural factors, industrial activities and urban sewage, and accumulate through the food chain in the body of aquatic organisms. The mangrove plant plays an important role in the food chain due to its ability to accumulate metals in its organs. In this study, the ability of mangrove plants to adsorb heavy metals (vanadium, cobalt, lead and mercury) which contaminating the Assaluyeh area was investigated. The plants were made from semi-finished seedlings located in Deir (Booshehr province) and treated in the pilot environment with concentrations of 40, 50 mg / L and 3200, 350 micrograms / liter of pollutants at pH 7.8 for 14 days. Samples which were collected from plant organs were digested in concentrated acid and the then concentration of metals was measured using atomic absorption spectrometry. Considering the experimental data it can be concluded the purification of vanadium, mercury and lead ions from aqua medium increase while adsorption of Cobalt ion decreases by increasing time. Finally, the highest absorption by this plant was related to vanadium, mercury, lead and cobalt ions, respectively, at pH 7.8.وجود فلزات سنگین در بوم سامانههای آبی سالهاست که مشکلات محیطزیستی زیادی را به وجود آورده است. این عناصر در نتیجه عوامل طبیعی، فعالیتهای صنعتی و فاضلابهای شهری وارد محیط میشوند و از طریق زنجیره غذایی در بدن آبزیان تجمع مییابند. گیاه حرا به واسطه توانایی خود در تجمع فلزات در اندامهای خود نقش مهمی در زنجیره غذایی دارد. در این مطالعه توانایی گیاه حرا در جذب فلزاتسنگین (وانادیوم، کبالت، سرب وجیوه) آلودهکننده منطقه عسلویه مورد بررسی قرار گرفت. این گیاهان از نهالستانی واقع در دیر تهیه شدند و بعد از قرار گرفتن در پایلوت با غلظتهای 40، 50 میلی گرم در لیتر و 3200، 350 میکرو گرم در لیتر در pH برابر 8/7 از عناصر مذکور، به مدت چهارده روز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونههای حاصل از اندامهای گیاه در اسید غلیظ هضم شدند و غلظت فلزات در آنها با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. با توجه به نتایج تجربی در پالایش یون وانادیوم، جیوه و سرب با افزایش زمان، افزایش جذب توسط گیاه و درمورد کبالت با افزایش زمان کاهش جذب توسط گیاه همراه بود. در نهایت طبق نتایج تجربی بیشترین جذب توسط این گیاه، به ترتیب، مربوط به یون وانادیوم، جیوه، سرب و کبالت در pH برابر 8/7 صورت گرفت.https://www.iraneiap.ir/article_125580_c761181e2b62ca223bd8822a7ff43ff8.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Study the ICT Effects on Environmental Indicators in the Rural Areas, Case Study: Dehstane Hasan Abad, Islam Abad Gharbبررسی آثار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقا شاخصهای محیطزیستی در مناطق روستایی (مورد مطالعه: دهستان حسنآباد- شهرستان اسلام آباد غرب)273286125581FAوکیل حیدری سارباندانشیار جغرافیا و برنامهریزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانسهیلا باختردانشجوی دکتری برنامهریزی روستایی، دانشکده برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، ایرانJournal Article20180710Societies' complexity and the ever-increasing acceleration of change in life necessitate societies to focus on ICT. The rural sector can provide further development with the use of this technology due to its wide-ranging capabilities and benefits in terms of production potential and product diversification. This research was carried out with the aim of assessing the status and impact of information technology and communication on the promotion of environmental indicators. This research is applied in terms of purpose and is descriptive-analytic in nature. The statistical population of this study is 22 villages of Hassan Abad rural district in the central part of Islamabad city of West with the population of 8783 people. The sample size was estimated to be 370 people based on the Cochran formula. The distribution of sample numbers in villages was proportional to their populations and the selection of samples in the villages was randomly systematic. In order to analyze the subject, we used five indicators of information technology and communication technology in the form of 37 items and three environmental indicators in the form of 25 items. The questionnaire was designed with closed questions in the form of a five-point Likert spectrum. The reliability of the questionnaire was 90% based on Cronbach's alpha. Shannon entropy, topsis, and multivariate regression were used to analyze the data. The results of the topsis technique indicate that the studied area is on the medium level in terms of the indicators. On the other hand, the results of multivariate regression showed that ICT has had a positive impact on the promotion of environmental indicators. And the effect index on villagers' knowledge and information with the beta coefficient of 0.852 had the greatest impact on environmental indicators. And 0.531 of the variance of environmental indicators are explained through the components of this component. Also, economic effects have the least effect, and only 0.122 of the total variance is explained.پیچیدهتر شدن جوامع و شتاب روزافزون تغییرات در زندگی، جوامع را ناگزیر به توجه به مقوله فناوری اطلاعات و ارتباطات مینماید. بخش روستایی با توجه به قابلیتها و مزیتهای گستردهای که به لحاظ پتانسیلهای تولیدی و تنوع تولید دارا است میتواند با استفاده از این فناوری موجبات توسعه بیشتر را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه و اثر فناوری اطلاعات و ارتباط بر ارتقای شاخصهای محیطزیستی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش 22 روستای دهستان حسنآباد در بخش مرکزی شهرستان اسلام آباد غرب با جمعیت 8783 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 370 نفر برآورد شد. پراکندگی تعداد نمونهها در روستاها متناسب با جمعیت آنها توزیع و انتخاب نمونهها در روستاها به صورت تصادفی سیستماتیک بوده است. به منظور تحلیل موضوع از پنج شاخص آثار فناوری اطلاعات و ارتباطات در قالب 37 گویه و سه شاخص محیطزیستی در قالب 25 گویه استفاده گردید. پرسشنامه با پرسشهای بسته در قالب طیف پنج گزینهای لیکرت طراحی شد. میزان پایایی کل پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 90/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک آنتروپی شانون، تاپسیس و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تکنیک تاپسیس بیانگر این است منطقه مورد مطالعه از لحاظ شاخصهای مورد بررسی در سطح متوسط قرار دارند. از سوی دیگر نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقای شاخصهای محیطزیستی دارای تاثیر مثبت بوده است و شاخص اثر برآگاهی و اطلاعات روستاییان با ضریب بتای 852/0 بیشترین تاثیر را بر شاخصهای محیطزیستی داشته است و 531/0 از واریانس شاخصهای محیطزیستی از طریق گویههای این مولفه تبیین میشود. همچنین آثار اقتصادی کمترین تاثیر را داشته است و تنها 122/0 از کل واریانس را تبیین میکند.https://www.iraneiap.ir/article_125581_fb4dabb456f46bbd34db0a2ddf3e0213.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Offer a Model for Upgrade EnvironmentalCitizen Behavior of Staff (Case Study, Public University Ilam)ارایه مدلی برای ارتقای رفتار شهروند محیطی کارکنان دانشگاه287298125583FAزینب طولابیدانشآموخته کارشناس ارشد، گروه مدیریت، دانشگاه ایلام، ایرانیاسان اله پوراشرفدانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایرانحسین زلقیدانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایرانJournal Article20180228Given the utmost importance of organizational citizenship behavior, it is essential to consider environmental citizenship behavior for the preservation and survival of the environment. The present study aimed to develop a model to promote environmental citizenship behavior among university personnel. In the present descriptive survey, the statistical population included all employees in the University of Ilam (N=487). Based on the Cochran's formula, a total of 213 participants were randomly selected. The data collection instrument was a researcher-made questionnaire. The reliability of the questionnaire was 0.70, and its validity was evaluated by university professors and experts. The factor structure of the questionnaire was checked by Confirmatory Factor Analysis (CFA). Descriptive statistics (frequency counts) and inferential statistics (path analysis) were used to analyze the data. The results showed that the relationship between management environmental actions and environmental commitment (path coefficient = 0.65), employees’ environmental commitment and environmental citizenship behavior (path coefficient = 0.96) were confirmed. In addition, the moderating roles of employees’ environmental beliefs and perceptions of organizational support were confirmed with path coefficients of 0.42 and 0.65, respectively. Additionally, the mediating role of environmental commitment was also confirmed with a path coefficient of 0.17. The findings indicated that environmental management actions had a positive relationship with employee’s citizenship behavior through employee’s environmental commitment. Furthermore, employees’ environmental beliefs played a moderating role in the relationship between environmental management actions and employees’ environmental commitment. Further, the perceptions of organizational support moderated the relationship between environmental management actions and employees’ environmental commitment.اکنونکه رفتار شهروندی سازمانی بسیار بااهمیت تلقی میشود، رفتار شهروندی محیطی نیز میتواند در جهت حفظ و بقای محیطزیست مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش باهدف تدوین مدلی برای ارتقای رفتار شهروندی محیطزیستی در بین کارکنان دانشگاه انجام شده است. روش تحقیق بهصورت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه ایلام که به تعداد 487 نفر میباشند بهصورت تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 213 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته انجام شده است. پایایی پرسشنامههای پژوهش 70/0 و روایی پرسشنامهها توسط متخصصان و خبرگان دانشگاهی تایید شده است. روایی سازه بهوسیله تحلیل عاملی تاییدی بهدستآمده است. تجزیهوتحلیل در سطح آمار توصیفی و در قالب جدولهای توزیع فراوانی و در سطح آمار استنباطی با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفته است. در این پژوهش نتایج نشان میدهد که رابطه بین اقدامهای محیطی مدیریت با تعهد محیطی با ضریب مسیر 65/0، تعهد محیطی کارکنان با رفتار شهروندی محیطی با ضریب مسیر 96/0، مورد تایید قرار گرفت. همچنین نقش تعدیلگر باورهای محیطی کارکنان و ادراک حمایت سازمانی به ترتیب با ضرایب مسیر 42/0 و 65/0 مورد تایید قرار گرفت. در این پژوهش نقش واسطهایی تعهد محیطی نیز با ضریب مسیر 17/0 تایید شد. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق اقدامهای مدیریتی محیطی از طریق تعهد محیطی کارکنان با رفتار شهروندی کارکنان رابطه مثبت دارد. باورهای محیطی کارکنان رابطه بین اقدامهای مدیریتی محیطی و تعهد محیطی کارکنان را تعدیل میکند و ادراک حمایت سازمانی رابطه بین اقدامهای مدیریتی محیطی و تعهد محیطی کارکنان را تعدیل میکند.https://www.iraneiap.ir/article_125583_9b2a95e48c407e9fb7146039539e06e8.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Risk Assessment of Mercury and Arsenic Metals in Longtail Tuna (Thunus tonggol) and Blacrskspot Snaper (Lutjanus ehrenbergii) in the Oman Seaارزیابی خطر فلزات جیوه و آرسنیک در ماهیان هوور (Thunus tonggol) و سرخو (Lutjanus ehrenbergii) در دریای عمان299308125584FAنرجس اکاتیاستادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه زابل، ایرانملیحه امینیاستادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه جیرفت، ایرانJournal Article20180909This study evaluates the risk of mercury and arsenic metals in the longtail tuna fish (<em>Thunus tonggol</em>) and blacrskspot snaper fish (<em>Lutjanus ehrenbergii</em>) in the Oman Sea for various people (adults, women and children). Mercury and arsenic concentrations in the fish muscle tissues were determined by using the standard methods D-6722 and chemical digestion, respectively. The number of 34 and 30 samples of longtail tuna fish and blacrskspot snaper fish were randomly selected, respectively. The mean mercury and Arsenic in the longtail tuna fish were obtained0.24±0.012 and 0.13±0.006µg/g wet weight, and they were in the blacrskspot snaper fish, 0.16±0.008 and 0.09±0.008 µg/g wet weight, respectively. The mean mercury concentration, only in the longtail tuna fish was exceeded than the US EPA standard set for mercury in the fish (0.1 μg/g wet weight).The mean arsenic concentration in longtail tuna and blacrskspot snaper fish were lower than the US EPA standard for arsenic (0.3 μg/g wet weight). The hazard quotient (HQ) was only higher than 1 for mercury concentration in the longtail tuna fish for children. The lowest monthly allowed consumption for arsenic were obtained in the longtail tuna fish for the women group (about 6.5 servings per month) and for mercury in the longtail tuna fish for the women group (about 3 servings per month), respectively. Generally, it is advised people apply the consumption restrictions to reduce exposure to these pollutants, while they used of the nutritional and health benefits of fish consumption.این مطالعه به ارزیابی خطر فلزات جیوه و آرسنیک در ماهیان هوور (<em>Thunus tonggol</em>) و سرخو (<em>Lutjanus ehrenbergii</em>) در دریای عمان برای گروههای مختلف افراد (بزرگسالان، زنان و کودکان) میپردازد. تعداد 34 نمونه ماهی هوور و 30 نمونه ماهی سرخو به صورت کاملاً تصادفی نمونهبرداری شدند. میزان جیوه و آرسنیک در بافت عضله ماهیان به ترتیب با روشهای استاندارد ASTM<sup>(1)</sup> به شماره 6722-D و هضم شیمیایی تعیین شدند. میانگین غلظت فلزات جیوه و آرسنیک در ماهی هوور به ترتیب 012/0 ± 24/0 و µg/g wet weight 006/0±13/0 و برای ماهی سرخو به ترتیب 008/0± 16/0 و µg/g wet weight 008/0± 09/0 به دست آمد. میانگین جیوه تنها در ماهی هوور از حد استاندارد آژانس حفاظت محیطزیست ایالات متحده (US EPA)<sup>(2)</sup> برای جیوه در ماهیان (µg/g wet weight 1/0) بالاتر بود. میانگین آرسنیک در نمونههای ماهیان هوور و سرخو از حد استاندارد US EPA برای آرسنیک (µg/g wet weight 3/0) پایین تر به دست آمد. شاخص خطر (HQ)<sup>(</sup><sup>3)</sup> تنها برای جیوه در ماهی هوور برای گروه کودکان از 1 فراتر رفته بود. کمترین دفعات مصرف ماهانه به ترتیب برای آرسنیک در مورد ماهی هوور برای گروه زنان (حدود 5/6 وعده در ماه) و برای جیوه در ماهی هوور برای گروه زنان (حدود 3 وعده در ماه) محاسبه شد. بهطورکلی توصیه میشود؛ افراد با اعمال محدودیتهای مصرف اجازه دهند تا مواجهه با این آلایندهها کاهش یابد؛ در حالی که از مزایای تغذیهای و سلامتی مصرف ماهی بهرهمند میشوند.https://www.iraneiap.ir/article_125584_7b26501d819add342455703873256a5c.pdfانجمن ارزیابی محیط زیست ایرانپژوهش های محیط زیست2008-9597112120200822Needs Assessment and Prioritizing Environmental Research (Case Study: Environmental Research Institute and Sustainable Development)نیازسنجی و تعیین اولویتهای پژوهشی محیطزیستی (مطالعه موردی: پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار)309324125585FAثریا احمدیاستادیار، عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی واحد شهید بهشتی، ایراناردوان زرندیاناستادیار، عضو هیات علمی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار، ایران0000-0002-7099-9839سپیده یاسمی خیابانیمربی، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم پایه کاربردی جهاد دانشگاهی، ایرانعلیرضا رحمتیپژوهشگر، عضو هیات علمی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار، ایرانقاسم قربانزادهاستادیار، عضو هیات علمی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار، ایران0000-0001-9791-8827فریبا المطهریکارشناس ارشد علوم اجتماعی، ایراننسرین سقازادهکارشناس ارشد، جهاد دانشگاهی واحد شهید بهشتی، ایرانالهه پورکریمیپژوهشگر، عضو هیات علمی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار، ایرانJournal Article20181211Improving the quality and status of country’s environment through targeted research management is one of the most important goals of the research centers in this field. In this regard, administration and prioritizing the environmental research can play a significant role in achieving this goal. This paper uses the collected data from a research project called "Needs Assessment and Prioritization of the Research Institute of Environment and Sustainable Development", a systematic approach to identifying the research priorities. This process is based on five principles. These principles include beneficiaries participation, status analysis and needs assessment, identification of research bases, scoring the research bases, based on feasibility and attractiveness criterions and prioritization based on the highest agreement rates at the research institute (the Institute of Environment and Sustainable Development). The experts participating in this project were, 16.66% from Environmental Research Institute, 15.15% from department of Water and Soil, 13.63% from county departments, 9.09% from department of Marine Ecosystems, 54.4% from faculty members of universities and the rest of them, from the Environmental Protection Agency. In total, there are 346 research bases, 28 titles in ecology; 5 titles in science; 41 titles in environmental engineering and technology; 44 titles in environmental economics; 31 titles in environmental law; 108 titles in environmental management; 26 titles in natural science; 22 titles in social systems; 27 titles in Biological Safety and 14 titles in Environmental Technology. These research bases were analyzed by the experts and the most important research priorities were identified.بهبود وضعیت و ارتقا کیفیت محیطزیست کشور از طریق مدیریت پژوهشهای هدفمند از مهمترین اهداف مراکز پژوهشی در این حوزه است. در این راستا سیاستگذاری و تعیین اولویتهای تحقیقات محیطزیست میتواند در نیل به این هدف نقش بهسزایی داشته باشد. این مقاله که از دادههای گردآوری شده یک طرح پژوهشی با عنوان «نیازسنجی و تعیین اولویتهای پژوهشی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار» استفاده کرده، رویکردی نظاممند برای شناسایی اولویتهای پژوهشی به کار گرفته است. فرایندی که بر پنج اصل استوار است. این اصول شامل مشارکت ذینفعان، تحلیل وضعیت موجود و برآورد نیازها، شناسایی محورهای پژوهشی، امتیازدهی محورهای پژوهشی براساس معیارهای جذابیت و امکانپذیری و تعیین اولویتها بر اساس بیشترین توافق بود که در سطح موسسه پژوهشی (پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار) اجرا شد. کارشناسان شرکتکننده در این طرح، 66/16 درصد از پژوهشکده محیطزیست، 15/15 درصد از دفتر آب و خاک، 63/13 درصد از ادارت کل شهرستانها، 09/9 درصد از دفتر زیستبومهای دریایی، 54/4 درصد اعضای هیات علمی دانشگاهها و مابقی از سایر بخشهای سازمان حفاظت محیطزیست بودند. در مجموع 346 محور پژوهشی در موضوعات اکولوژی 28 عنوان؛ علوم پایه 5 عنوان؛ مهندسی و فناوری محیطزیست 41 عنوان؛ اقتصاد محیطزیست 44 عنوان؛ حقوق محیطزیست 31 عنوان؛ مدیریت محیطزیست 108 عنوان؛ علوم طبیعی 26 عنوان؛ نظامهای اجتماعی 22 عنوان؛ ایمنی زیستی 27 عنوان و فناوری محیطزیست 14 عنوان؛ در معرض قضاوت کارشناسان قرار گرفت و مهمترین اولویتهای پژوهشی شناسایی شد.https://www.iraneiap.ir/article_125585_aa1b825acb42653920b4b8ab601b8046.pdf